درود بر همه دوستان تیوالی و درود بر عوامل نمایشنامهخوانی زیبای "تماس"
خوشحالم که بعد از مدتهای مدیدِ دوری از دنیای جذاب تئاتر، بابِ حضورِ مجدد با تماشای این نمایشنامهخوانی باز شد.
تلفیق متن سورئال و پرچالش و پرچینش آقای راقب کیانی با کارگردانی دقیق و موشکافانه خانم ذبیحی ؛ نتیجه فوقالعاده ای رو رقم زد.
اصولا وقتی اسم "نمایشنامهخوانی" شنیده میشه، تصور مخاطب حضور یکسری "خوانشگر" به ازای شخصیتهای نمایشنامه است؛ که بدون هیچ حرکت نمایشی و اکت خاصی روی صندلی یا پشت میز نشستند و از روی متن نمایش ، با بازی صدا برای مخاطب خوانش رو
... دیدن ادامه ››
اجرا میکنند.
اما در این نمایشنامهخوانی، از همان ابتدای ورود به سالن، تصور مخاطب از همان تصویر همیشگی شکسته میشود!
میزانسن ساده اما دقیق صحنه ، گویای این است که ما با چیزی فراتر از یک نمایشنامهخوانی ساده مواجهیم؛
گوشیهای همراه، تلفنهای روی میز، طناب سفیدِ پیچ در پیچِ مابین پای خوانشگران...
گوشیهایی که معنای عام "تماس" را به ذهن متبادر میکند و طنابی که مابین خوانشگران با پیچ و تاب نامنظم حکایت از "تماسِ ناخواسته و ناگزیر" و حتی "تماسِ نامتعارف" مابین آدمها را القا میکند!
یکدست بودن لباس هردو "مامان مرضیِ قصه" ، با اختلاف دو نسل حکایت عجیب و ملموسیست و چقدر زیبا پیچیدگی و در هم تنیدگی این فضای سورئال را بیان میکند.
ا
در کل از دیدن این نمایشنامهخوانی لذت بردم و صمیمانه برای خانم ذبیحی نازنین، آرزوی موفقیتهای بیشتر و روزافزون دارم.
همیشه بدرخشید.
پ.ن: خوانشگران بسیار عالی بودند خصوصا خوانشگر نازنین کاراکتر "مینا"
با احترام و عشق ؛ پرند محمدی