در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | پنهان‌کاری در «توافق‌نامه»! / مخاطب را به چشم پول نگاه نکنیم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:03:37
نمایش توافق نامه | پنهان‌کاری در «توافق‌نامه»! / مخاطب را به چشم پول نگاه نکنیم | عکس

کوروش سلیمانی کارگردان نمایش «توافق‌نامه»، پنهان‌کاری را تم اصلی مدنظر خود در اجرای این نمایشنامه اثر فیلیپ کلودل فرانسوی عنوان و بر حفظ و رعایت آداب تئاتری تاکید کرد.

کوروش سلیمانی به عنوان بازیگر باسابقه عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون شناخته می‌شود. وی که آموزش‌دیده عرصه بازیگری تئاتر است چند سالی است که در عرصه کارگردانی تئاتر نیز تجربه‌های متنوعی را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است. جدیدترین تجربه کارگردانی سلیمانی که این روزها در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایران‌شهر روی صحنه رفته و با استقبال خوب مخاطبان نیز همراه شده است، نمایش «توافق‌نامه» نوشته فیلیپ کلودل، نویسنده، فیلمنامه‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی است.

سلیمانی در جدیدترین اثر خود هم در مقام کارگردان و هم بازیگر حضور دارد و بهرام تشکر و رامین ناصرنصیر از بازیگران باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون وی را در این کار همراهی می‌کنند.

«توافق‌نامه» درباره دوستی «دنی» با بازی بهنام تشکر و «مارتن» با بازی کوروش سلیمانی در مقطعی از دوران سیاسی فرانسه و انتخاباتی است که به ریاست‌جمهوری فرانسوا میتران ختم می‌شود. «دنی» بازیگر و «مارتن» نمایشنامه‌نویس است و دوستی چندین ساله‌ای با هم دارند. «دنی» قصد فروش خانه‌ای را دارد که زمانی در آن به همراه خانواده خود زندگی می‌کرده است. در گفت‌وگوهایی که میان «دنی» و «مارتن» شکل می‌گیرد ناگفته‌هایی مطرح می‌شود که دوستی و رفاقت آن‌ها را به چالش می‌کشد و حتی با زیر سوال بردن و تخریب یکدیگر رفاقت چندین‌ساله خود را به حاشیه می‌برند. ورود «دووال» با بازی ناصرنصیر به عنوان خریدار خانه، حال و هوای نمایش را تغییر می‌دهد و در عین حال چالش و تقابل ۲ دوست قدیمی را هم پررنگ‌تر از قبل می‌کند.

«توافق‌نامه» در کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و نور توانسته در جلب رضایت مخاطب موفق باشد؛ اتفاقی که با حضور تیم حرفه‌ای و باسابقه تئاتری دور از انتظار نبود.

به بهانه اجرای «توافق‌نامه»، گفت‌وگویی تفصیلی با کوروش سلیمانی در خبرگزاری مهر تدارک دیده شد. سلیمانی در این گفت‌وگو درباره ویژگی‌های مدنظر برای انتخاب نمایشنامه، چالش‌های بازیگری و کارگردانی همزمان در تئاتر، شرایط امروز تئاتر ایران و روندی که تولیدات تئاتری طی می‌کنند، نقطه‌نظرات خود را مطرح کرد.

در زیر این گفت‌وگو را می‌خوانیم:

*شما جزو هنرمندانی هستید که به تئاتر وفادار هستید؛ هر چقدر که در سینما و پروژه‌های تصویری حضور دارید هم‌چنان به تئاتر وفادار مانده اید و ریشه در تئاتر دارید. درباره دغدغه حضورتان در تئاتر بفرمایید.

کوروش سلیمانی: احساس می‌کنم من به تئاتر مدیون هستم. در روزگاری هستیم که از بس کلمات استفاده و از معنا خارج شده است، هر حرفی بزنیم شعاری قلمداد می‌شود اما من واقعاً می‌خواهم واژه‌ها را در جای خود استفاده کنم. من به تئاتر مدیون هستم. ما همه در جایگاه‌های مختلف با تئاتر رشد کرده‌ایم. همیشه طی سال‌هایی که به میان‌سالی رسیدم با خود مرور کردم که در این کره خاکی چه کارهایی انجام دادم و به چه دردی خورده‌ام. نزدیک به ۱۰۰ کار سینمایی، تله‌فیلم، سریال و برنامه‌های دیگر داشته‌ام ولی مهم‌ترین چیزی که فکر می‌کنم باعث شده زندگی‌ام را هدر ندهم جدا از بازی‌های تئاتری که داشتم، همین چند کار تئاتری است که کارگردانی و اجرا کرده‌ام. وقتی چیزی تا این حد در زندگی آدم مهم است به سادگی نمی‌توان آن را رها کرد.

مهم‌ترین چیزی که فکر می‌کنم باعث شده زندگی‌ام را هدر ندهم جدا از بازی‌های تئاتری که داشتم، همین چند کار تئاتری است که کارگردانی و اجرا کرده‌ام
تنها برای تئاتر می‌توانم از تمام سختی‌هایی که متحمل می‌شوم راضی باشم. خوشبختانه من از طرف خانواده و همسرم همراهی می‌شوم که از آن‌ها تشکر می‌کنم. فردی اهل سفر است، شخصی اهل کوه‌نوردی و هر فردی به کاری علاقه‌مند است ولی تفریح من تئاتر است، البته نه به معنای واقعی تفریح.

*سرگرمی صرف نیست.

اصلاً، چون تفریح و سرگرمی صرف نیست تا این حد برایم مهم است. تئاتر هم خودم را رشد می‌دهد و هم از طریق آن می‌توانم با مخاطب و مردم دیالوگ برقرار کنم تا شاید اتفاق‌هایی در سطح اندیشه رخ دهد.

*گروه تئاتری‌تان را هم همچنان حفظ کرده‌اید.

بله. خدا را شاکرم بابت این موضوع. در گروه ما بسیاری از مسایل حل شده است زیرا کاملاً یکدیگر را می‌شناسیم و درک می‌کنیم. با بیشتر اعضای گروه نظیر سینا ییلاق‌بیگی، مژگان عیوضی، مجید کاشانی، گلناز نویدان، در دانشگاه هم‌دوره بودیم و بعدها رضا خضرایی و همچنین مصطفی قاهری که خیلی خوشحال هستم با او آشنا شدم، به گروه پیوستند.

*مصطفی قاهری از عکاسان خوب تئاتر و یک فیلم‌ساز دارای نگاه و اندیشه است.

تیزرهایی که مصطفی برای ما ساخت خودشان فیلم کوتاه هستند و نگاه خاصی هم در عکاسی دارد. هیچ‌کدام از اعضای گروه اهل شلوغ‌بازی نیستند. کرونا یک سالی بین کارهای ما وقفه انداخت ولی من دوست دارم هر سال به عنوان وظیفه سالیانه خود یک اثر تئاتری را روی صحنه ببریم.

*متن‌های مختلفی در تئاتر ایران اجرا می‌شوند. در برخی موارد با آثاری مواجه هستیم که با جامعه و مخاطب خود ارتباط برقرار نمی‌کنند؛ لزوماً نه فقط متن‌های خارجی بلکه برخی نمایشنامه‌های ایرانی هم این مشکل را دارند. این آثار هیچ مناسبتی با جامعه و دغدغه جامعه خود ندارند. متون خارجی نویسندگان مطرحی چون شکسپیر، چخوف، ایبسن، ویلیامز، میلر در هر زمانی که اجرا شوند حرفی برای گفتن دارند اما انتخاب متن‌های خارجی معاصر که بتوانند چنین ارتباطی را برقرار کنند یکی از کارهای حساس و هوشمندانه‌ای است که یک کارگردان تئاتر باید انجام دهد. شما در تجربه‌های کارگردانی خود گزینش خوبی روی متون داشتید نظیر «فالو می»، «سکوت سفید» و «خرده‌نان». «توافق‌نامه» فیلیپ کلودل اثری است که با وجود این‌که متنی فرانسوی است و مناسبات افراد در فرانسه قبل از انتخاب فرانسوا میتران رییس جمهور اسبق فرانسه را مدنظر قرار می‌دهد اما کاملاً منطبق با حال و هوا و شرایط روز جامعه ایران است. این روند انتخاب متون را چگونه طی می‌کنید؟

برای من انتخاب متن دشوارترین دوران کاری است. بالای ۵۰ درصد موفقیت یک تئاتر به انتخاب متن ربط دارد. روند انتخاب متن برای من چندین ماه زمان می‌برد
من «ناگهان پیت حلبی» امیرعلی نبویان و «فرودگاه، پرواز شماره ۷۰۷» زنده‌یاد احمدرضا احمدی را به عنوان آثاری ایرانی اجرا کردم که اجرای نمایشنامه زنده‌یاد احمدی یک وظیفه برای من بود که خیلی خوشحال هستم این اثر را اجرا کردم زیرا معتقد هستم همیشه باید در تئاتر یک فرامتنی هم داشته باشید. من وقتی آثار را می‌خوانم برای خود تصویرسازی می‌کنم که ربطی به تئوری‌های تئاتری ندارد و بیشتر به حس و حالم مرتبط است. برای من انتخاب متن دشوارترین دوران کاری است. بالای ۵۰ درصد موفقیت یک تئاتر به انتخاب متن ربط دارد. روند انتخاب متن برای من چندین ماه زمان می‌برد. دفتری از دوران دانشجویی دارم که در آن حدود ۳۰۰ نمایشنامه و کتاب را خلاصه کرده‌ام و در ابتدا آن آثار را مرور می‌کنم تا ببینم مناسب زمانه امروز هست یا نه. هر زمانه‌ای حرف خود را می‌طلبد و من در انتخاب آثار به دنبال این هستم که ببینم کدام اثر حرف زمانه را مطرح می‌کند.

توجهی به این موضوع نمی‌کنم که آثار کدام نمایشنامه‌نویس در بورس کارکردن قرار دارد زیرا زیاد طرفدار موج‌هایی که ایجاد می‌شود، نیستم و اولویت برای من حرف مشترک من، نویسنده و مردم زمانه است. ویژگی مهم دیگر برای من درام‌بودن و ساختار اثر است. «توافق‌نامه» در سال ۲۰۱۹ نوشته شده ولی می‌بینیم که چه‌قدر به قصه، داستان و شخصیت‌پردازی مقید است. وجدی معود نمونه بارز چنین ویژگی‌هایی است و در آثارش این ویژگی‌ها بسیار مشهود است و این‌گونه نیست که چون در دنیای مدرن زندگی می‌کند قصه را نادیده بگیرد و کنار بگذارد. فیلیپ کلودل هم فیلم‌ساز بزرگی است که جوایز بفتا و سزار را دریافت کرده و رمان‌هایش هم جایزه گرفته‌اند. نمایشنامه‌هایی هم که نوشته توسط کارگردان‌های مطرح روی صحنه رفته‌اند.

در «توافق‌نامه» بحث تئاتر، سیاست، رنگ عوض‌کردن آدم‌ها، فروش خانه و چالش‌هایی که دارد و همچنین بحث رفاقت مطرح می‌شود.

*دقیقا، فیلیپ کلودل در «توافق‌نامه» معنای رفاقت را در دنیای معاصر به چالش می‌کشد.

بله، این موضوع را مطرح می‌کند که در رفاقت ناچار می‌شوید از برخی ارزش‌ها و معیار چشم‌پوشی کنید. وقتی به همراه بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر پیش رفتیم، به این نتیجه رسیدیم که انتخاب متن «توافق‌نامه» انتخاب درستی بوده است. مدام در متن لایه‌های جدیدی کشف می‌کردیم.

*ویژگی کارهایی که انتخاب می‌کنید این است که در وهله اول وقتی از بیرون داستان متن شنیده و خوانده می‌شود اثر ساده به نظر می‌رسد ولی در وهله دوم وقتی اثر به اجرا می‌رسد با نمایشی تاثیرگذار مواجه می‌شویم که البته این تاثیرگذاری قطعاً به دلیل کارگردانی و بازی‌های قابل توجه هم است.

در سینما سهراب شهید ثالث را خیلی دوست دارم؛ «طبیعت بی‌جان» درباره سوزن‌بانی است که بازنشسته شده و نمی‌داند چگونه با این وضعیت کنار بیاید. داستان ساده است اما وقتی پلان‌های فیلم را می‌بینید شما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. واقعیت این است که همیشه در گروه‌مان طی این سال‌ها گفته‌ام که مکتب یا سیاق خاصی ندارم ولی بزرگ‌ترین الگوی من زندگی است. در زندگی در لحظاتی حتی در یک نگاه ساده تراژدی‌هایی رخ می‌دهد که زندگی انسان را متحول می‌کند. اگر متنی که انتخاب می‌کنیم ویژگی‌های خوبی داشته باشد امکانات بیشتری برای ما فراهم می‌کند تا لحظات عجیب مدنظر را به تصویر بکشیم.

به عنوان مثال در متن اصلی «توافق‌نامه» در ابتدای نمایش صحنه ورود وجود ندارد و ۲ شخصیت در صحنه نشسته‌اند، صحنه روشن می‌شود و ۲ شخصیت در حال صحبت کردن هستند. من پیشنهاد دادم که ۲ شخصیت از بیرون به صحنه وارد شوند گویی از خیابان یا یک میتینگ آمده‌اند.

*به این روش یک فضای تئاتری هم ایجاد کردید.

دقیقاً.

*در ابتدای ورود تماشاگر پرده بسته است و با باز شدن پرده نمایش آغاز می‌شود و در صحنه پایانی هم با بسته‌شدن پرده نمایش به پایان می‌رسد.

من این آداب تئاتری را دوست دارم. این آغاز و پایان مانند بازکردن و بستن یک کتاب حس خوشایندی برای من دارد. این ورود در نمایشنامه وجود نداشت و ما خودمان این صحنه را اضافه کردیم. متعاقب این صحنه ۲ بازیگر وارد خانه‌ای می‌شوند که پیش‌تر خانواده در آن زندگی می‌کردند و در حال حاضر روح زندگی در خانه وجود ندارد و از این رو چیدمان و رنگ صحنه را به این سمت بردیم تا این حس و حال دیده شود. این همان نکاتی است که می‌گویم از زندگی روزمره یاد می‌گیریم و من آن‌ها را وام می‌گیرم و به میزانسن و بازی‌ها وارد می‌کنم.

*حدود ۲۵ سال پیش با نمایش «تشنگی و گشنگی» اوژن یونسکو به همراه وحید آقاپور و علی ظفرقهرمانی‌نژاد، بازیگری و کارگردانی همزمان را تجربه کردید که طبق گفته خودتان تجربه تلخی بود. اصولاً کارگردان‌ها ترجیح‌شان این است که در آثار خودشان به عنوان بازیگر حضور نداشته باشند زیرا شرایط کارگردانی و همچنین بازیگری‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و چالش‌برانگیز است. چه شد که بعد از ۲۵ سال مجدداً به سراغ تجربه کارگردانی و بازیگری همزمان رفتید؟

از آن‌جایی که بازیگر هم هستم، بسیار بازیگری را دوست دارم زیرا نکاتی را در بازیگری تجربه می‌کنم که در کارگردانی نیست و بالعکس. به همین دلیل بازیگری و کارگردانی هر ۲ در اولویت من هستند
از آن‌جایی که بازیگر هم هستم، بسیار بازیگری را دوست دارم زیرا نکاتی را در بازیگری تجربه می‌کنم که در کارگردانی نیست و بالعکس. به همین خاطر بازیگری و کارگردانی هر ۲ در اولویت من هستند. یکی از دلایل این انتخاب به دلیل این بود که مدت‌ها بود نقش خوبی برای بازیگری نمی‌دیدم و در «توافق‌نامه» دوست داشتم یکی از نقش‌ها را بازی کنم ولی نیازمند این بود که ۲ بازیگری که در کنارم حضور پیدا می‌کنند، امن باشند. در برخی میزانسن‌ها من پشت به ۲ بازیگر دیگر هستم و بهنام و رامین دقیقاً بازی‌هایی را که باید ایفا می‌کنند. در کنار حضور این ۲ بازیگر امن، «توافق‌نامه» شخصیت‌پردازی‌های خیلی جذابی دارد.

درست است برخی مواقع روی صحنه کارگردان هستم و به نکات کارگردانی توجه می‌کنم ولی الان واقعاً روی صحنه از بازیگری لذت می‌برم زیرا روحیه برای بازی‌کردن در تیم بازیگری «توافق‌نامه» وجود دارد و بزرگوارانه در خدمت یکدیگر هستیم. می‌دانستم که کارگردانی و بازیگری هم‌زمان دشوار است ولی می‌دانستم اتفاق خوبی می‌افتد.

در کاری بود که خودم دوست داشتم نقشی را بازی کنم ولی خطر چالش کارگردانی و بازیگری هم‌زمان اجازه چنین کاری را به من نداد ولی الان افسوس می‌خورم چون اگر بازی کرده بودم اتفاق خوبی رخ می‌داد. سعی می‌کنم در آثاری که کارگردانی می‌کنم به تناسب نقش روی بازی‌کردن یا نکردن در نمایش فکر کنم؛ این‌که آیا کوروش سلیمانی برای ایفای نقش مورد نظر مناسب است یا نه. در «توافق‌نامه» برای نقش «دوال» یا «دونی» مناسب نبودم زیرا جنس بازی من برای این ۲ شخصیت مناسب نبود ولی درون‌گرا بودن شخصیت «مارتن» با بازی من تناسب داشت و این نقش را انتخاب کردم.

*متن «توافق‌نامه» طولانی است. الان ارتباط مخاطب با اجرا خوب است ولی فکر نمی‌کنید اگر مقداری نمایش کوتاه و دیالوگ‌های آخر منسجم‌تر می‌شد، مخاطب ارتباط بهتری با اجرا برقرار می‌کرد؟

من هم متن را کوتاه و انتهای نمایش را هم کم کردم. در نمایشنامه بعد از خروج «دوال» حدود یک ربع نمایش ادامه داشت. شاید در اجرای «توافق‌نامه» چون داخل اجرا به عنوان بازیگر بودم، آن اشراف کامل کارگردانی را نداشتم البته سعی کردم تا حدود زیادی این اشراف را پیدا کنم. همیشه فایده و زیان یک انتخاب را مدنظر قرار می‌دهم؛ بررسی کردم فایده حضورم به عنوان بازیگر برای خودم، برای کار و برای فضایی که می‌خواستم ایجاد کنم چه‌قدر هست تا از آن ظرایفی که می‌خواستم در کارگردانی داشتم باشم، بگذرم. هیچ وقت هیچ چیز کاملی پدید نمی‌آید و همیشه چیزی هست که می‌لنگد. سعی کردم در تمام کارهای خارجی که کار کردم به متن وفادار باشم و حتی تمام کلماتی را که مترجم انتخاب کرده بود، استفاده کنم اما برخی مواقع می‌دیدم که جوابگو نیست.

تقریباً صفحه‌ای از نمایشنامه «توافق‌نامه» نیست که دیالوگ یا سطری را کنار نگذاشته باشیم. یک‌سوم ابتدایی «توافق‌نامه» زمان کاشت است و موضوعاتی در آن مطرح می‌شود که در دوسوم باقیمانده و به‌ویژه یک‌سوم انتهایی اثر گره‌گشایی می‌شود. طبیعی است که چالش و نقطه‌عطف جدی در یک‌سوم ابتدایی نمایش نیست چون درام مبتنی بر روش‌های کلاسیک نوشته شده است. نظرات مختلفی درباره این یک‌سوم ابتدایی بود و برخی معتقد بودند باید کوتاه می‌شد و برخی نیز می‌گفتند که در این بخش خسته شده‌اند. البته من خسته‌شدن را منفی نمی‌دانم زیرا حسی است که منتقل شده است ولی اگر اجرای یک‌سوم ابتدایی نمایش غلط بود نظرات مخالف قابل پذیرش است.

سعی کردیم با رتیم درست و تنوع حال و هوا، یک سوم ابتدایی نمایش را پیش ببریم. واقعاً به این یک‌سوم ابتدایی نیاز بود.

*اگر یک‌سوم ابتدایی نبود تراژدی پایانی نمایش «توافق‌نامه» شکل نمی‌گرفت.

متاسفانه سلیقه عمومی تئاتر ما مانند سینما نازل شده است. آیا استقبالی که در دهه ۷۰ از فیلم‌های آقای بهرام بیضایی شد، حالا هم در صورت اکران آن فیلم‌ها انجام می‌شود؟ یا فیلم‌های آقای کیارستمی؟ یا فیلم‌های تارکوفسکی و یا فیلم‌های علی حاتمی؟ آیا این به آن معنا است که آن کارگردان‌ها مسیر اشتباهی را پیمودند؟ قطعاً پاسخ منفی است
دقیقاً. تک‌تک موضوعات نمایش در یک‌سوم ابتدایی اثر مطرح می‌شود. به جز نقد درستی که درباره یک‌سوم ابتدایی نمایش وجود دارد و به نظر من مهم است، بحثی در این میان وجود دارد که متاسفانه سلیقه عمومی تئاتر ما مانند سینما نازل شده است. آیا استقبالی که در دهه ۷۰ از فیلم‌های آقای بهرام بیضایی شد، حالا هم در صورت اکران آن فیلم‌ها انجام می‌شود؟ یا فیلم‌های آقای کیارستمی؟ یا فیلم‌های تارکوفسکی و یا فیلم‌های علی حاتمی؟ آیا این به آن معنا است که آن کارگردان‌ها مسیر اشتباهی را پیمودند؟ قطعاً پاسخ منفی است. نسل جدید علیرغم تمام حسن‌هایی که دارند ولی دوست دارند همه چیز خیلی سریع رخ دهد و زودبازده باشد. در نسل‌های قبل‌تر از ما ویژگی شاخص، صبوری بود.

زمانی منتقد بودم و مدام شرایط را نقد می‌کردم ولی در مقطعی به خود گفتم اگر منتقد یک روند هستم باید روند درست مدنظر خود را ارایه بدهم. اگر کار درست را من انجام می‌دهم مخاطب با حضورش مهر تایید بر کار من می‌زند و روندی که منتقد آن هستم کنار گذاشته می‌شود یا آن روند مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد و من کنار گذاشته می‌شوم.

*یا هر ۲ روند به کار خود ادامه می‌دهند و هر کدام از مخاطبان بسته به علاقه و تفکرات خود روند مورد علاقه‌شان را انتخاب می‌کنند.

دقیقاً. هر مخاطبی بسته به علاقه‌اش کارها را برای دیدن انتخاب کند. به این فکر کردم جنس تئاتری را به آن اعتقاد داریم، تولید و اجرا کنیم. ویژگی‌های روزمره زندگی و شتاب زندگی و سرعت فضای مجازی در دهه ۴۰ و ۵۰ خودمان وجود نداشته است ولی اصولی هست که تغیر ناپذیر است؛ این‌که تئاتر صرفاً برای سرگرمی نیست. به قول آقای استادمحمد «بازیگر باید به فضیلت تئاتر آشنا باشد» یا به قول دکتر علی رفیعی «بازیگر باید مشتاق تئاتر باشد». پول و شهرت بلای بدی است که به جان هنر افتاده و لطمه‌اش را هم هنر می‌خورد و هم مخاطب.

*یکی از موضوعاتی که در «توافق‌نامه» به چشم می‌آید عدم صداقت است؛ عدم صداقتی که در جامعه روشنفکری مدنظر نمایش که از بد حادثه تئاتری هم هستند، دیده می‌شود. در نمایش ۲ شخصیت تئاتری در لحظاتی بنا به اقتضای نفع و حالات خود، از نویسندگی و بازیگری یکدیگر تعریف می‌کنند و در لحظاتی دیگر یکدیگر را زیر سوال می‌برند. در تئاتر ایران هم شاهد نبود صداقت بین هنرمندان هستیم و برخی هنرمندان در حضور دیگران از آن‌ها تعریف و تمجید می‌کنند و در در نبود آن‌ها یا مواقعی که منافع‌شان تامین نشده است، آن‌ها را زیر سوال می‌برند.

این غم‌انگیز است. موضوعات مختلفی در «توافق‌نامه» مطرح می‌شود. من گفت‌وگوهای کلودل را درباره کار خواندم و متوجه شدم برای کلودل «توافق‌نامه» درباره رفاقت است اما من تم پنهان‌کاری را مدنظر قرار دادم زیرا دیدم این موضوع در حال حاضر مهم‌تر و اجتماعی‌تر است و در عین حال تبعات وحشتناکی به همراه دارد. آسیب‌شناسی جامعه هنری هم در «توافق‌نامه» انجام می‌شود که البته هم جامعه هنری و هم اجتماع را مدنظر قرار می‌دهد.

*اصولا نمایش‌هایی که سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایران‌شهر اجرا می‌شوند، سعی می‌کنند در طراحی کل فضای صحنه را تحت پوشش قرار دهند. در نمایش «توافق‌نامه» وقتی پرده سالن به کنار می‌رود با یک طراحی صحنه ماکت‌گونه در میان صحنه مواجه هستیم.

ماننده یک جزیره.

*روند رسیدن به این طراحی صحنه چگونه بود؟

تمام کارهای من دکور داشته است و تئاتر بدون دکور را دوست ندارم. نه این‌که یک تئاتر الزاماً باید دکور داشته باشد. ما عناصری در تئاتر داریم که باید در نظر گرفته شوند مگر این‌که بر اساس یک تحلیل و تجربه‌ای جدید یکی از آن‌ها کنار گذاشته شود. متاسفانه در حال حاضر در تئاتر ایران کنار گذاشتن این عناصر عمومیت پیدا کرده است. یکی از بلایایی که اجرای همزمان ۲ یا ۳ و حتی ۴ اثر همزمان در یک سالن بر سر تئاتر آورده است، حذف طراحی صحنه است. در حال از دست دادن آداب تئاتر هستیم.

دکور برای ما مهم است و برای آن کم نمی‌گذاریم. دکور «توافق‌نامه» خلوت است و من این خلوتی را دوست دارم زیرا بیانگر خلوتی زندگی معاصر امروزی از روابط درست اجتماعی است. همیشه فکر می‌کنم تئاتر باید یک ویژگی رویاگونه داشته باشد و تماشاگر به مانند جعبه شعبده با تئاتر مواجه شود. سینا ییلاق‌بیگی متن را خواند و چون با هم هم‌سلیقه هستیم طراحی را انجام داد و به این سمت حرکت کردیم. من بیشتر تاکیدم روی کهنه‌گی بود و سینا ییلاق‌بیگی در طراحی فضا این کهنه‌گی را رعایت کرد. از طراحی صحنه خیلی راضی هستم و حال خوبی دارد.

مژگان عیوضی هم در طراحی لباس دهه ۸۰ فرانسه را طراحی کرد و لباس‌ها بر آن اساس دوخته شد.

نباید تماشاگر را به پول و فروش تقلیل داد به همین دلیل معتقدم باید گفته شود «نمایش پر مخاطب» نه «نمایش پر فروش». بهتر است به آداب و اصول تئاتر بازگردیم
در طراحی نور هم از رضا خضرایی خواستم تا ویژگی کهنه‌گی را مدنظر قرار دهد که رضا هم این ویژگی را رعایت کرد. در طراحی پوستر هم مجید کاشانی متناسب با اجرا طراحی را انجام داد.

حدود یک سال و نیم بود که تمام اعضای گروه در جریان «توافق‌نامه» بودند.

در حوزه موسیقی هم خیلی دوست دارم که نمایش با موسیقی شروع و با موسیقی به پایان برسد زیرا این هم برای من از آداب تئاتری است. نمی‌خواهم به راحتی از کنار هر چیزی عبور کنم زیرا معتقدم در این شرایط اقتصادی سخت که مخاطب بلیت نمایش را تهیه و به تماشای نمایش می‌نشیند، باید به او احترام گذاشت و چیزی برای او در نمایش کم نگذاشت. نباید تماشاگر را به پول و فروش تقلیل داد به همین دلیل معتقدم باید گفته شود «نمایش پر مخاطب» نه «نمایش پر فروش». بهتر است به آداب و اصول تئاتر بازگردیم.

*خب تولید تئاتر در شرایط اقتصادی کنونی خیلی سخت است و به همین علت در بخش‌هایی به دلیل شرایط اقتصادی امکان طراحی‌های مدنظر و همچنین رعایت سطح کیفی در تمام موارد امکان‌پذیر نیست. شما برای تمام طراحی‌های خود هزینه کرده‌اید که به نوعی ریسک است.

متاسفانه حمایت اداره‌کل هنرهای نمایشی از تئاتر نیز به صفر رسیده است. واقعاً کار ما ریسک است، تئاتر همیشه ریسک دارد و این بار برای من «توافق‌نامه» ریسک بسیار بالاتری داشت. برای همه کارهایم دغدغه استقبال مخاطب را داشتم و خوشحال هستم که هنوز تماشاگر کارهایی مانند «توافق‌نامه» وجود دارد و تا وقتی این بخش از مخاطب هست، ما هم حضور داریم.

درباره نمایش توافق نامه
۰۶ بهمن ۱۴۰۲