در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | نمایشنامه «تباه» منتشر شد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:07:17
نمایشنامه «تباه» منتشر شد | عکس

نمایشنامه «تباه» نوشته لین ناتیج و ترجمه سعید قاسمی از انتشارات مانیاهنر در ۱۸۳ صفحه منتشر شد. کتاب نمایشنامه «تباه» به نویسندگی لین ناتیج و ترجمه سعید قاسمی از انتشارات مانیاهنر منتشر و راهی بازار کتاب شده است.

لین ناتیج (متولد ۲ نوامبر ۱۹۶۴) یک نمایشنامه‌نویس آمریکایی است که آثار او معمولاً درباره مردم حاشیه‌ای است. ناتیج استاد نمایشنامه‌نویسی در دانشگاه کلمبیاست. او اولین (و همچنان تنها) زنی است که جایزه پولیتزر نمایشنامه را دوبار برای کتاب‌های «تباه» و «عرق» در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۷ برده است. مشهورترین آثار او  «تباه»، «عرق»، «پوشاک صمیمی و به‌هرحال»، «ورا استارک را ملاقات کن» و... هستند. سعید قاسمی مترجم کتاب «تباه»، دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره تهران است.

او تابه‌حال آثاری در حوزه نمایش‌نامه‌نویسی، فیلم‌نامه‌نویسی مانند «صندلی لهستانی، گرامافون و زندگی شیرین»، «هیچ‌کس در خانه منتظر من نیست»، «هیچ‌کس مثل تو مال اینجا نیست»، «در آغوش آدم برفی»، «مسافر»، «عروس مرده من»، «پیله»، «تکیه‌بر باد»، «پرتره»، «آذر»، «حلقه»، «رقص‌های باران»، ترجمه «کلوئکا» و همین‌طور فیلم‌های کوتاه «کافی‌شاپ»، «نمایش دوم» «بعد از نیمه‌شب» و مستند «همسفر» را خلق کرده است.

در پشت جلد این کتاب آمده است:

«سلیما: یکی از سربازها با پاش من رو روی زمین نگه داشت. مثل یه گاو گنده سنگین بود. پوتین‌هاش جوری ترک‌خورده بود و تغییر شکل داده بود که انگار چند هفته زیر بارون رها شده بود. پوتین‌هاش به سینه‌ام فشار می‌آورد و ترک‌های روی چرم شکل ذرت خشک‌شده داشت. پاهاش خیلی سنگین بود. وسط تمام اون اتفاق‌ها این تنها چیزی بود که تونستم ببینم... من رو گرفتن، بچه‌ام گریه می‌کرد. بچه خوبی بود. بئاتریس هیچ‌وقت گریه نمی‌کرد. اما اون داشت گریه می‌کرد. جیغ می‌زد گفتم: (هیس)، درست بعدش (چشم‌هایش را می‌بندد) سربازی یا پوتین رو سرش کوبید و اون ساکت شد.

سکوت سلیما راحت شده است.

بقیه کجا بودن؟ بقیه کجا بودن؟

سوفی سلیما را در آغوش می‌گیرد.

سوفی: آروم باش، نفس بکش

سلیما: باهاشون جنگیدم!

سوفی: می‌دونم.»

نمایشنامه «تباه» در ۱۸۳ صفحه با قطع رقعی از انتشارات مانیاهنر منتشر شده است.

۰۵ دی ۱۴۰۱