در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | داریوش رشادت درباره نمایش ناصرِ سعید طهرانی: نوشته ی محمود احدی نیا نویسنده نمایش "ناصر سعید طهرانی"در رو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:52:37
نوشته ی محمود احدی نیا نویسنده نمایش "ناصر سعید طهرانی"در روزنامه اعتماد

هوای تازه

ورقی فرض کن، یک روی در تو، یک روی در یار یا در هر که هست، آن روی که سوی تو بود خواندی، آن روی که سوی یار است هم بباید خواندن. مقالات شمس تبریزی. ص128. تصحیح م. ع. موحد)

درمیان هزاران حرف که وجود داشتند، تنها یک کلمه حضور داشت. بعد از چندین سال از آمدن آن کلمه، دیگر هیچ کلمه یی نتوانست جای او را پر کند، حتی هیچ هم معنی نیز نداشت. گاهی پس یا پیشوندی به آن اضافه می کردند، ولی هم از حیث معنا و طنین نتوانست بار آن کلمه را به دوش کشد. بعد از سعی فراوان و کشمکش ... دیدن ادامه ›› بین نیروهای متخاصم درگیری بر سر بودن یا نبودن کلمه مسالت شد. ازآنجایی که باد مخالف همیشه پر قدرت تر از باد موافق می وزد، شب به راحتی توانست بر روز فایق آید. جوانه های کلمه از خاک کنده شد و جایش... باقی ماند. شب غالبا عملش سریع تر است ولی انگیزه روز همانند همان ریشه در خاک فرو رفته می ماند. پنهان، خاموش، مصمم. سال های سال گذشت، هزاران حرف دیگر آمدند و رفتند، دیگر از کلمه جز خاطره یی یا حسرتی یا مرثیه یی باقی مانده بود. ناگهان، در شبی سرد که لعنت از مهتاب می بارید، ریشه ها دوباره جوانه زدند، با سرعت همه جا را پر کرد، مانند سکسکه یی ناگهانی بی وقفه، بدون توقف، آنی برخاست، حرف های دم در آورده در طول این سال ها در حیرت رنگ باختند، گویی که خورشید جای ماه در شب می درخشید. معجزه یی درکار نبود. اما درست، بجا، عمیق و به سلامت بود. خورشید دوباره از شرق طلوع می کرد. چونان چیزی شبیه واقعیت بود در رویا ده همانند آن، درسا شبیه واقعیت بود. بسان رویایی که واقعیت را در خواب ببیند.

تعاریف بی شماری از مفهوم واقع گرایی به میان آمده، جایی که مارکز شاعر دراماتیک، تمامی آثارش را رئالیسم سرزمین خودش می داند، تعاریف رنگ پریده می شوند. در این کلام موجز قصد آن دارم که اشارتی به وجود رئالیسم [واقع گرایی] در این شرایط تئاتر امروز بیان کنم. صدالبته که نگارنده تمامی حرف های باد مخالف را با جان و دل گوش کرده و تنها واضح و مبرهن است که همگی به آن دسته از امر واقع نمای صرف مشکلی ابدی و ازلی خواهیم داشت. دلیلش روشن است.

واقع گرایی می تواند استراتژی هنرمند باشد برای جذب بیشتر مخاطب به سالن های تئاتر، چون قرار است چیزی شبیه زندگی ببیند. ملموس، باورپذیر، در قالب دراماتیک، در ذیل جهان بینی معاصر و شناخت مسائل آن، با توانایی ادراک و داوری و زیبایی شناختی ابزار تئاتر، تماشاگران مانند چشم سوم، به مثابه دوربینی برخی حرکات و رفتارهایش را ضبط می کند و در معرض نمایش قرار می گیرد.
همان امری که لوکاچ درباره امر واقع و رئالیسم انتقادی بیان می کند، واقع گرایی دو سویه دارد، یک عدد، یک نقش. یک رویه تقدیر آدمی، رویه بعدی تدبیر خداوندی، این بدان معنی نیست که هرچه به واقعیت نزدیک تر باشد بهتر است، بلکه واقع گرایی با واقع نمایی دو امر کاملامتفاوت به شمار می روند که هرچه راست تر و درست تر باشد، کامل تر است. اتفاقی که تماشاگران در سالن تئاتر در برخورد با تئاتر رئالیستی انجام می دهد، تماس با واقعیت است، مشاهدات قوی او مانند گفتن دو رویه کاغذ به اوست، جایی که مشاهده به همراه نقد[تدبیر] با هم تماس پیدا می کنند. واقع گرایی عکس واقعیت را نشان می دهد، درجایی که واقع نمایی عکس را در معرض می گذارد، واقع گرایی با واقعیت منطبق نیست.

چه جالب! جایی برویم و خودمان را ببینم و لذت ببریم! اما این تمام ماجرا نیست.

استاد گرانقدر، نمایشنامه نویس معاصر: علیرضا نادری امری را بیان می کند که گفتنش، تمامی نگفتن های آن کلمه است. واقع گرایی، مثل واقعیت [مث واقعیت یا بهتر بگویم مس واقعیت] نیست. بلکه طلای واقعیت است. این گونه است که تئاتر رئالیستی امری باورپذیر می شود. در معرض نمایش گذاشته می شود و مشاهده تماشاگران را قوی می کند. بیایید کمی به واقعیت نگاه کنیم. مادامی که بعد از اتفاقات فراوانی در سال های اخیر در کشورمان، میزان نشر و خرید آثار رئالیستی درکشورمان بی سابقه رشد می کند. طبق آماری از کانون نمایشنامه نویسان ایران محبوب ترین آثار تئاتر در طولی 20 سال گذشته مربوط به نویسنده های آثار رئالیستی ایران بوده است. به عنوان مثال نمایشنامه سعادت لرزان مردمان تیره روز نوشته علیرضا نادری بارها و بارها در این چند سال اخیر چاپ و بیشتر از هر نمایشنامه دیگری خوانده شده است. نمایشنامه پچ پچه های پشت خط نبرد با استقبالی باورناپذیر میزبان تماشاگران شد.

در بخش نسل نو سی و دومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر سال گذشته، شاهد آثار یکدست و بی شماری از نویسندگان نسل جدید ادبیات نمایشی ایران بودیم که با رویکردی تازه و طرحی نو به تئاتر رئالیستی روی صحنه رفته اند. گویی تمامی آثار مربوط به یک بلوک ساختمانی در مرکز شهر بوده، در طبقات مختلف هر کدام از تئاتر ها اجرا می رفتند. مطمئنا هوای تازه یی به ریه های مسموم تئاتر این مملکت بعد از غبار خاک سالن های خالی تزریق شده است.

در میان هزاران حرف، تنها یک کلمه حضور دارد.
سیداحسان عرفانی این را دوست دارد
جناب رشادت ای کاش میشد حداقل یه روز دو اجرایی میکردین
تا امثال من تماشای نمایشتون از دست ندن :)
۰۲ مرداد ۱۳۹۳
زهرا جان ممنون از لطفت...ما خیلی تلاش کردیم برای اینکه 2 اجرا بشیم یا حداقلش شنبه هم اجرا بریم ولی متاسفانه موافقت نکردن...اگر تعداد کسانی که مثل تو به دلیل زمان نمایش نتونستن و نمی تونن کار رو ببینن زیاد باشن من می تونم امید داشته باشم که در ماه های آینده در یک سالن خودمونی تر چندتا اجرا بگیرم هم برای شما و کسانی مثل شما و هم دوستان دانشجوی خودم که الان شهرستانن به دلیل تابستان...ولی هیچ اطمینانی نیست برای این کار..صرفا آرزوست...
۰۲ مرداد ۱۳۹۳
خیلی ممنون بابت پاسخ گویی و توجه تون
چقدر بد سعی میکنم اگه بتونم بیام
ایشاالله که حتما اتفاق میوفته
موفق باشید :)
۰۳ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید