ضرورت پرداختن به فلسفه، هنگامی که انسان با مسائل و مباحث جدیدی مواجه می¬شود؛ همانند دگرگونی¬هایی که در وضع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به وجود می¬آ¬ید، بیشتر احساس می¬شود. تفکر فلسفی و اندیشه¬ی نقادانه، زمانی که با مطالعه و تحقیق در آثار فلاسفه و متفکرین بزرگ همراه باشد، موجب گسترش چشم¬انداز ما نسبت به جهان و نیز زندگی و امور انسانی می¬شود. ما هنگام مطالعه-ی آثار فیلسوفان دیدگاه¬های خود را با آنچه آن¬ها ابراز داشته¬¬اند مقایسه و تحلیل می¬کنیم. حاصل این تعامل برآمدن تفکری نو و ارزش¬های جدید است. تحلیل و واکاوی اندیشه¬ی خود با اندیشه¬ی فیلسوفان، هنگامی¬که با نقادی و در نظر گرفتن اوضاع زمانه همراه باشد، به معنای مقلد بودن نخواهد بود.
فیلسوفان همواره در جوامع خود آنچه را که از دید عامه پنهان بوده است با آگاهی دریافته¬¬اند؛ دوراندیشی و ادراک عقلانی آنچه در گذشته رخ داده است و آنچه ممکن است در آینده رخ دهد نشانگر تمایز یک فیلسوف از عامه¬ی مردم است. دید گسترده و خالی از تعصب فیلسوفان، موجب کشف نقاط ضعف و قوت امور و اوضاع جامعه است. آگاهی از مسائل و مشکلات و جستجوی پاسخ برای حل آن مسائل موجب تحرک در افکار و متقابلا در اعمال افراد یک جامعه می¬شود.