در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مژگان جایز درباره نمایش آداب شکار روباه: نمایش رو جمعه شب گذشته دیدم. برای من دو و نیم ستاره بود. بازی ها ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:36:03
نمایش رو جمعه شب گذشته دیدم. برای من دو و نیم ستاره بود.

بازی ها رو دوست داشتم، روباهی نامرئی در طول نمایش با من بود و صدا و بیان و بازی ... دیدن ادامه ›› خانم حیدری به دلم نشست. قاجار هم دوره تاریخی مورد کنجکاوی منه و سپاس که نمایش تاریخی می سازید و ابتذال رو عقب می زنید. این از این.

یه بخشی از نقص برای من اساسا مربوط به نمایش های تاریخی در ایران (ولو به قلم بزرگانی مثل بیضایی) میشه که اساسا انگار هیچ کنجکاوی رو برنمی انگیزه. انگار روایت و نمایش تاریخی برای ما صرفا ضجه و ناله و سوگ چیزیه که همه مون ازش اطلاع داریم و حالا دور هم جمع شدیم تا دسته جمعی به خاطر این تاریخ غمگین و پریشان مویه کنیم. یک روز قاجار، یک روز مصدق، یک روز بیهقی. متخصص روان شناسی نیستم اما سخت نیست حدس زدن اینکه یک خصیصه روانی جمعی در این تکرار و مرور والزاریات نهفته است که باعث میشه دلمون آروم بگیره. من فکر می کنم تاریخ از مرور حفظیات کتاب های درسی مدرسه یک پله ارتقا پیدا کرده و تبدیل شده به محملی برای سوگواری و دل خنک کردن. تماشای رنج. تماشای مصیبت. و رسیدن به این نتیجه که، با کمی اغماض، همیشه همین بوده. خب. نتیجه؟ به چه کارمان می آید؟

مسئله دوم رو کاش کسی برای من توضیح بده تا یاد بگیرم. اینکه ما از زن در نقش آغامحمدخان قاجار استفاده می کنیم به زنانگی اشاره دارد؟ به اختگی؟ ترفند فرمی نمایش است؟ غافلگیری ذهن مخاطب است؟ استعاره است؟ یا چی؟

آخرین چیز هم مستقیما ربطی به این نمایش نداره و همه گیره. قبل از کورونا اینجوری بود که وقتی نمایش ساعت هفت بود، یه ربع به هفت در رو باز می کردن و هفت در بسته و نمایش شروع می شد. این به آدم احساس احترام و ضابطه می داد. الان دیگه کلا این حس رو ندارم. هر ساعتی بخوان در رو باز می کنن و هر چقدر بخوان طول می کشه تا تماشاچی ها بشینن و حالا نمایش کی شروع بشه و کی تموم بشه با خداست. منتها تئاتر شهر کاش حداقل این بزرگتری و ابهت رو حفظ می کرد. که نمی کنه