من واقعاً نمیدونم قراره از یه نمایش عروسکی چی بیشتر بخوایم وقتی همینقدر دقیق، خلاق و دلنشینه. جکنارن یه اجرای پر از جزئیاته، جزئیاتی که معلومه با عشق و وسواس کنار هم چیده شدن. نور، صدا، ریتم، طراحی عروسکها، همهچی انگار یه جور بیصدا فریاد میزنن که "ما برامون مهم بود".
شاید روایت یه جاهایی لنگ بزنه، شاید داستان اون عمق لازمه رو نداشته باشه، اما مگه همهچی باید شاهکار باشه تا دوستداشتنی باشه؟ این نمایش مثل همون پتروسه که دستشو کرده توی دیوارهی سد، نه برای نجات هلند، برای نجات دلِ ما. دلِ ما که تو این روزا، بیشتر از هر چیزی، یه اجرای سالم، صادق و پر از سلیقه لازم داره.
و خب آره، اگر دنبال مقایسهای، مثلث هم هنوز تو ذهنم یه سر و گردن بالاتره، ولی این دلیل نمیشه جکنارن رو با دیدن مثلث بیارزش بدونم. این یه تجربهی تازهست، با زبانی دیگه، با نگاهی دیگه، و من به احترام همهی تلاشی که دیدم، فقط میتونم بگم: مرسی که هستید، و مرسی که انقدر درست، کار میکنید.