یادداشت مفصل شهرام کرمی نویسنده، مدرس، منتقد و کارگردان تئاتر درباره نمایش «نِکراسوف» به طراحی و کارگردانی مصطفا کوشکی، منتشر شده در سایت ایران تئاتر به تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴
بخش اول:
ژان پل سارتر (1905-1980 ) فیلسوف و نمایشنامهنویس و رماننویس و منتقد بزرگ فرانسوی از نویسندگان و متفکران بزرگ پیشرو در سده بیستم شناخته میشود. علاوه بر داستان و رمان و نمایشنامه رسالههای فلسفی این نویسنده و متفکر تصویری بدیع از ماهیت انسان ارائه میدهد و در فلسفه «اگزیستانسیالیسم» و پدیدارشناسی از چهرههای مهم و کلیدی قرن شناخته میشود.
نمایشنامهها و داستانهای موفق «ژان پل سارتر» بینش فلسفی او را در جنبههای داستانی و نمایشی به خوبی آشکار میکند. از مهمترین نمایشنامههای این نویسنده میتوان به آثاری چون «زنان تروا» و «گوشه نشینان آلتونا» و «نکراسوف» و «شیطان و خدا» و «دستهای آلوده» و «روسپی بزرگوار» و «مردههای بیکفن و دفن» و «خروج ممنوع» و «مگسها»
... دیدن ادامه ››
اشاره نمود.
«نکراسوف» نمایشنامه طنز و هجوآمیز در سال 1955 توسط «ژان پل سارتر» نوشته شده است. این اثر با سایر آثار نویسنده در سبک و مضمون بسیار متفاوت بوده و داستان نمایشنامه که در هشت صحنه نوشته شده در شهر پاریس اتفاق میافتد. نمایشنامه درباره شخصیتی به نام سیبیلو روزنامهنگار است که در یک روزنامه متعلق به جناح راست فرانسه کار میکند. اوضاع کاری سیبیلو خوب نیست و در کارش یعنی نوشتن تبلیغات ضد کمونیستی نمیتواند رضایت صاحب کارش ژول پالوتین را جلب کند. آقای ژول پالوتین به سیبیلو اخطار میدهد که اگر نتواند خبر مهمی پیدا کند و روزنامه را رونق دهد او را اخراج خواهد کرد.
سیبیلو دچار دردسر می شود و در این شرایط دنبال یک راه برای فرار از این موقعیت رنجآور است. او باید یک ایده و خبر مهم پیدا کند و به شکل اتفاقی با شخصی شیاد و کلاهبردار به نام ژرژ دی والرا آشنا میشود که تحت تعقیب پلیس است. این فرد شیاد به خانه سیبیلو میآید و به او میگوید در ازای مخفی شدن خود حاضر است به او کمک کند. با حقه و کلکهای ژرژ که سیبیلو ناظر کارهای او است این مرد خود را به عنوان نیکیتا نکراسوف وزیر کشور فراری شوروی معرفی میکند. در این شرایط او تبدیل به یک قهرمان ملی فرانسه میشود و دیگران او را با این دروغ بزرگ باور میکنند.
نمایشنامه به زبان هجو و طنز و براساس فلسفه و عقاید «اگزیستانسیالیسم» و تفکرات «ژان پل سارتر» نوعی کنایه و انتقاد درباره زمان تاریخی نویسنده یعنی دوران عقاید کمونیستی است. از این منظر نمایشنامه پر از طعنه و کنایههای شعاری و سیاسی متعلق به آن زمان و دوران است. هویت پوچ شخصیت نکراسوف که خود را ناجی و قهرمان نشان میدهد اما یک شیاد بیشتر نیست نمادی از وضعیت جهان و عقاید افراطی کمونیستی در آن دوران است.
به شکل آشکار در سراسر نمایشنامه بر ماهیت جهان و عقاید و شعارهای کمونیستی اشاره میشود. نمایشنامه میخواهد تفسیری فلسفی درباره روابط انسانی و ماهیت هستی ارائه دهد که چونه در هیاهوی شعار و رسانه گرفتار شده است. سرکوب و زورگویی در سیستم و ساختار اجتماعی و روابط مادیگرایانه فردی که به بیعدالتی منجر میشود مضمون اصلی نمایشنامه است.
درسبک و مضمون و شیوه نگارش عمده آثار «ژان پل سارتر» نویسنده پرکار فلسفی، مفاهیم آزادی انسان، هستی و آگاهی، پیچیدگی رفتار و ماهیت وجود انسان مدنظر قرار دارد. در نمایشنامههای «ژان پل سارتر» روابط پیچیده انسانی و معضلات فکری و اخلاقی در بستر طبقات مختلف اجتماعی اشخاص شکل میگیرد. با وجود نگاه فلسفی نویسنده اما در آثار هنری او با انتخاب داستان و اشخاصی که در موقعیت تضاد و تقابل قرار میگیرند روان انسان به عنوان یک موجود آگاه کنکاش میشود و همین ویژگی باعث استقبال از نمایشنامههای او شده است.
«کلایو جیمز» منتقد و شاعر معروف درباره «ژانپل سارتر» میگوید: «سارتر نمیتوانست به عنوان یک متفکر تحلیلی کاری را که به عنوان یک هنرمند خلاق موظف به انجام آن بود، برای خودش انجام دهد. برای همین باید با بدخواهی خود کنار میآمد. سارتر در فهرست نویسندگان فیلسوف است که بیشتر نویسنده بودند تا فیلسوف و ژان پل سارتر در صدر همه آنها قرار دارد.»
نمایش «نکراسوف» با اقتباس و کارگردانی «مصطفی کوشکی» در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود. مصطفی کوشکی نویسنده و کارگردان و بازیگر و طراح صحنه پرکاری است که نمایشهای متعدد را در جایگاه نویسنده و کارگردان اجرا کرده است. نمایشهایی چون «کوریولانوس» و «سیزده» و «رومولیت» و «باد شیشه را میلرزاند» و «رویای نیمه شب تابستان» و «توفان» بخشی از آثار و اجراهای این هنرمند است که عمده آنها نمایشهای اقتباسی میباشد.
چند ویژگی مهم در آثار و اجراهای مصطفی کوشکی وجود دارد که لازم است به آنها اشاره شود. اقتباس و بازخوانی نمایشنامههای شناخته شده و مهم یکی از مولفهها و شیوه کار این هنرمند است. مصطفی کوشکی بیشترین اقتباس را از آثار «ویلیام شکسپیر» داشته و این روزها با اجرای نمایش «نکراسوف» به سراغ «ژان پل سارتر» رفته است.
نمایشهای «کوریولانوس» و «رومولیت» و «رویای نیمه شب تابستان» از آثار «ویلیام شکسپیر» اقتباس شده که از اجراهای موفق این نویسنده و کارگردان شناخته میشود.
اقتباس و بازخوانی مستقیم از آثار ادبی و هنری چندین سال است به عنوان یک رویه متداول در تئاتر ایران رایج شده است. این رویه به چند جهت در تئاتر ما ضرورت دارد. فرصت اجرای به روز شده آثار شاخص و شناخته شده و از طرف دیگر امکان بازخوانی و ظهور اثری جدید، که اینها از مزایای رونق اقتباس آثار ادبی و هنری است. شیوه و روش کار هنرمند برای اقتباس چندان اهمیت ندارد بلکه مهم این است که از طرف هنرمند به یک اثر هنری شاخص و مطرح برای خلق اثری جدید رجوع شود.
در اجرای نمایشنامه «نکراسوف» با اقتباس و دراماتوژی «مهدی کوشکی» پلات نمایشنامه و اشخاص همان است که در نمایشنامه اصلی وجود دارد. مضمون نمایشنامه با توجه به شرایط اجتماعی و فکری زمان نویسنده به شکل آشکار به موضوع روابط و زندگی آن دوران تحت تاثیر عقاید کمونیستی میپردازد که در سراسر نمایشنامه کنایههای نویسنده واضح و آشکار است. موضوعی که در بازخوانی این اثر مهدی کوشکی به عنوان دراماتورژ آن را تغییر داده و بیشتر به روابط اجتماعی زندگی اشخاص در جهانی میپردازد که منفعت و مادیگرایی، زندگی را دستخوش تغییر کرده است.
هرچند شعارهای سیاسی نمایشنامه همچنان در بسیاری از بخشهای نمایش حذف نشده و همچنان نمود دارد اما لحن و پرداخت نمایشنامه برای خلق فضای فانتزی و خیالی تغییر کرده و اتمسفر نمایشنامه در جهان سوررئال سیر میکند. این ویژگی در کلیت نمایش مدنظر قرار گرفته و صحنه کره ماه و دو نفر که با لباس فضانوردی معلق هستند برآیند جهان ذهنی کارگردان است.
«خواب دیدم که یه شهاب سنگ خورده زمین!... مردم تو صف مریخ جمع شده بودند. یه شاتل داشت میرفت سمت مریخ. خلبان اون شاتل ژرژ دوواله را بود.»
نمایش «نکراسوف» در فضایی غیرواقعی و هجوآمیز چند مشخصه آشکار دارد. واقعیت و خیال در جهان نمایش با هم یکی شده است. آدمها به شکل سیال و خیالی در حرکت هستند. گاهی پارچهای واقعی را دست یک کاراکتر میبینیم و وقت دیگر خوردن و نوشیدن آنها به شکل پانومیم اجرا میشود. یا اینکه گلولهای شلیک میشود ولی کسی نمیمیرد!
پایان بخش اول
ادامه در کامنت