در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی صفری: رفتن، برگشتن، موندن، وقتی یه نفر می‌خواد بره، از ماه‌ها قبل، شاید ساله
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:50:07
رفتن، برگشتن، موندن، وقتی یه نفر می‌خواد بره، از ماه‌ها قبل، شاید سالها، آماده رفتن شده، این یه اتفاق لحظه‌ای نیست، رفتن یه فعل دردناکه، اونم وقتی برگشتنی در کار نباشه، اما بدتر اونجاست که خودت این رفتنو باور کنی
مثل وقتیه که یه نفرو از دست میدی، به محض اینکه اونو میذاری توی خاک انگار همه چیز تموم میشه، باورت میشه که رفته، بعد، حتی معجزه بشه و اون برگرده دیگه نمیتونی بودنشو باور کنی، دیگه براش جای موندنی وجود نداره، ترجیح میدی فراموشش کنی، نبودنش میشه یه حجم خالی بزرگ که حتی با بودنش هم دیگه پر نمیشه
وقتی برگشتیم، با اینکه هنوز هیچ جایی نرفته بودیم که بخواییم برگردیم، همه رفتنمونو باور کرده بودن، هواپیما هنوز توی فرودگاه بود اما کل خونواده، همه دوستامون، نزدیک خونه هاشون بودن، اینجوری بود که وقتی گفتیم نرفتیم هیچکس برگشتنمونو باور نکرد، هیچکس باور نکرد، رفتنمونو، برگشتنمونو، بودنمو، موندمونو هیچکس باور نکرد جز خودمون، جز خودتون

برشی از نمایشنامه ایفل
مهرناز خلیلی و امیرمسعود فدائی این را خواندند
محمد فروزنده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید