در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شهرزاد شاهین خو درباره نمایش چهار/ده: نقد کامل و تئوریک نمایش «چهار/ده» از رشاد معینی عنوان نظریه من: “حق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:38:30
نقد کامل و تئوریک نمایش «چهار/ده» از رشاد معینی

عنوان نظریه من: “حقیقت، ساختگی‌ترین دروغ دنیاست”

نمایش “چهار/ده” رشاد معینی: حقیقت، دروغی‌ست که همه باورش کردند.

تو سالن سایه، تو تاریکی مینیمال و معماییِ صحنه، یه چیزی در من شکست.
چهار شخصیت بی‌نام. یه پروژه‌ی نامعلوم. دیالوگ‌هایی که گاهی اصلاً معنا ندارن. و یه سؤال که توی همه‌مون می‌پیچه:
«حقیقت چیه؟»

اما این ... دیدن ادامه ›› نمایش نمی‌خواد جوابت رو بده. اصلاً به جوابی اعتقاد نداره.
در عوض، با یه ساختار پیچیده، تکه‌تکه، و پر از سکوت‌های سنگین، بهت می‌فهمونه که:

«حقیقت، همون دروغیه که هزار بار با صدای بلند تکرارش کردی… تا بالاخره بهش ایمان بیاری.»

اونا توی اتاق پروژه گیر افتادن؛ جایی که همه چیز به‌ظاهر منطقیه، ولی در واقع، هیچ‌چیز مشخص نیست.
مثل ذهن ما، مثل جامعه، مثل زندگی.
ما دنبال حقیقت می‌گردیم، ولی تهش می‌فهمیم هیچ حقیقتی وجود نداره، جز اونی که قدرت‌ها برامون ساختن.

۱. ساختار روایی؛ قطعه‌قطعه‌سازی حقیقت

نمایش از یک ساختار روایی کلاسیک پیروی نمی‌کند. در عوض، ما با تکه‌های جداافتاده‌ای از رویدادها و مکالمات مواجه‌ایم که از منظرهای مختلف روایت می‌شوند، اما به هیچ “پایان قطعی” منتهی نمی‌گردند.
و این دقیقاً نکته کلیدی‌ست: معینی حقیقت را به‌مثابه پازلی بدون مرز به تصویر می‌کشد. انگار حقیقت مثل یک فایل ویرایش‌شونده در کامپیوتر است؛ هرکسی بخشی را می‌نویسد، حذف می‌کند، یا جا‌به‌جا می‌کند.

برداشت: حقیقت در این نمایش نه یک مقصد، بلکه یک مسیر تحریف‌شونده توسط ذهن‌ها و منافع گوناگون است.

۲. شخصیت‌ها؛ آواتارهای روان انسان

تحلیل من؟
چهار شخصیت نمایش، هرکدوم یکی از بخش‌های ذهن ما هستن،
چهار متخصص، استعاره‌ای از چهار بخش روان انسان هستند:
• عقل: تحلیل‌گر، قانون‌مدار
• احساس: واکنشی، متزلزل
• خودآگاهی: درگیر حقیقت و ترس از دروغ
• تمایل به کنترل: میل به ساختن واقعیت

معینی با هوشمندی، شخصیت‌های انسانی را از فردیت تهی کرده و آن‌ها را به “عناصر یک ذهن جمعی” تبدیل کرده. هیچ‌کدام نام ندارند، هیچ‌کدام هویت تثبیت‌شده‌ای ندارند.
و این، خود بازتابی از جامعه ماست؛ جامعه‌ای که در آن، هرکسی بخشی از حقیقت را در دست دارد اما هیچ‌کس صاحب تمام آن نیست.

۳. صحنه و حرکت؛ کنترل از بالا، سردرگمی از پایین

طراحی صحنه و حرکت‌ها دارای الگوهای تکرارشونده و گاه بی‌منطق است.
شخصیت‌ها حرکت‌هایی انجام می‌دهند که هدف‌شان مشخص نیست، دیالوگ‌هایی می‌گویند که گویی فقط برای خودشان معنا دارد.

برداشت: معینی دارد نشان می‌دهد که حقیقت، نه تنها چندپاره است، بلکه در بطن خود فاقد معناست، مگر آن‌که توسط قدرت بازتعریف شود.

۴. استعاره مرکزی: اتاق پروژه

اتاق پروژه در نمایش به‌نوعی تبدیل به استعاره‌ای از ذهن انسان یا سازمان قدرت می‌شود؛ جایی که همه چیز کنترل می‌شود، اما همه چیز مخفی‌ست.
هیچ‌کس نمی‌داند پروژه دقیقاً چیست، اما همه می‌خواهند به آن وفادار باشند.

یعنی حقیقت تبدیل به دین مدرن شده: باورش می‌کنند بدون اینکه لمسش کنند.

نظریه نهایی: حقیقت در نمایش چهار/ده، یک سیستم تولید قدرت است، نه یک پدیده عینی

در این نگاه، معینی با وام گرفتن از فیلسوفان پست‌مدرن همچون میشل فوکو و بودریار، حقیقت را به‌مثابه یک ابزار می‌بیند که توسط قدرت ساخته می‌شود.
“پروژه” در نمایش نماد همان قدرت است. قدرتی که از ما می‌خواهد جستجو کنیم، ولی هیچ‌وقت نگذاریم برسیم.
همین باعث می‌شود که شخصیت‌ها، و ما به‌عنوان مخاطب، هیچ‌وقت به قطعیت نرسیم.

پس مفهوم حقیقت چیست در این نمایش؟

در «چهار/ده»، حقیقت نه چیزی برای کشف کردن، بلکه چیزی‌ست که ساخته می‌شود.
ما حقیقت را نمی‌یابیم؛ آن را می‌سازیم، با ترس‌ها، نیازها، منافع و پیش‌فرض‌هایمان.
و این ترسناک‌ترین حقیقت ممکن است.

در یک جمله:

«چهار/ده» رشاد معینی می‌گوید: حقیقت، همان دروغی‌ست که آن‌قدر تکرار شده تا همه باورش کنند — حتی خودمان.

یه جمله از من یادگاری:

«اگه زیاد بگردی، گم می‌شی. چون حقیقت راه نیست، بازیه. و ما همه بازیچه‌ایم.»

اگه هنوز این نمایشو ندیدی، برو. اگه دیدی و نفهمیدی، دوباره ببین.
و اگه دیدی و فهمیدی… سکوت کن. بقیه خودشون می‌رسن. یا نمی‌رسن.
مهم نیست.
#چهارده
#رشاد_معینی