این روزها در ساعت ۶ عصر وارد تماشاخانه سنگلج که بشوی ، مش اکبر که منتظر برگشتن جعفرخان است با شور و هیجان به سالن دعوتت میکند، با شنیدن صدای کمانچه و تنبک سرخوش بر صندلیات مینشینی ... تو هم میان تماشاگران دیگر مهمان خانه رنگارنگ و پرنشاط خانباجی شدهای ... وقتی صاحبخانههای کاربلد روی صحنه میآیند، تو را یک ساعت از زندگی جدا میکنند ، در دنیای جادویی قصه و رنگ و ریتم و خنده و آوازهای شادیآور نمایش غرق میشوی و در ساعت ۷ در حالی از سالن خارج میشوی که لبخندی بر لب و فکری نو در سرت داری ... احتمالا میروی تا به آنها که تماشای نمایش سنتی ایرانی را دوست دارند مژده بدهی : «این جهان کمدی به یاری داستان خوب و سرگرمکننده و بازیهای شیرین و کارگردانی خلاقانه ، شما را از رفتن به تماشاخانه سنگلج راضی نگه میدارد».