در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا حیدری: بخش دو ⭕️ طراحی صحنه ساده اما پرمفهوم و استفاده از اِلِمان های داس و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:44:50
بخش دو
⭕️ طراحی صحنه ساده اما پرمفهوم و استفاده از اِلِمان های داس و چکش و پس زمینه سرخ صحنه، خشونت بارز و آشکار و بی منطق کمونیست مرده و به تاریخ پیوسته را یادآوری می کند و استفاده از سلام هیتلری، زبان انگلیسی بانوی منشی و کلت غربی، کفش ایرانی، لباس سربازان روسی و عینک آبادانی مامور و امثال آن همه و همه روا و مباح و در خدمت نمایش است لکن باید همواره توجه کرد که کارگردان وظیفه دارد همه این جزئیات را به دقت و وسواس مورد پیگیری، مداقه و احیانا" اصلاح احتمالی قرار بدهد تا نتیجه کار بیشتر در راستای فهم هرمنوتیکی پیام مد نظر نویسنده و کارگردان هدایت شود والا قرار گرفتن تصادفی این اجزا و عناصر که زحمت چندانی نمی برد و حداقلی از منظور را هم در حد بسنده کردن منتقل می کند، لذا کارگردان باید که به جزئیات توجه بیشتری داشته باشد.

⭕️ خوشبختانه اغلاط دستوری زبان انگلیسی منشی دادگاه در سایه طنز حاکم بر اثر قابل پذیرش و البته قابل توجیه است اما تاواریش اشرفی باید عنایت داشته باشد که استفاده از برخی کلمات روسی در اثر در مفهوم زبان خاص نمایش لازم الوجود است و اگر چنین می شد و خانم منشی با آن گریم خاص از کلمات روسی استفاده می کرد به زعم من بهتر بود و موجبات ولداوریتوارینی و اسپاسیوای بیشتری را هم فراهم می کرد!

⭕️ طراحی لباس های بازیگران قابل پذیرش بود و اوج این طراحی در لباس افسر قهوه ای پوش متجلی شده اما در خصوص لباس کشیش البته نی شد دقت بیشتری ... دیدن ادامه ›› بعمل آورد زیرا لباس کشیش های روس برخواسته از اندیشه ارتدوکسی و پروتستانی و رنگ های سیاه و قرمز اهمیت بیشتری تا سیاه و سفید می دهد. در حقیقت کشیش های روسی بیشتر لباس های یکدست سفید، سیاه و قرمز و یکدست سیاه حداکثر با یک یقه سفید به نشانه خدمت آنها به خدا و مسیح می پوشند.(به نقل از منابع زیر)
1- Origins_of_ecclesiastical_vestments
2- Liturgical_colours
3- institutio generalis missalis romani
لباس بکار رفته برای کشیش این نمایش درواقع لباس آنالائوس و اسکمای اعظم است که برای کشیش های جاسوس کاربرد ندارد!

⭕️ در تمامی شاخه‌های مسیحیت، پوشاک به دو دسته
Liturgical و Non Liturgical
تقسیم می‌شوند؛ پوشاک مخصوص عبادت و پوشاک روزمره.
همچنین Sticharion که یک روپوش ابریشمی که اغلب به رنگ قرمز و با گلدوزی‌های طلایی تزیین شده است.
این لباس مخصوص عبادت، توسط طلبه‌ها، راهبان و کشیش‌های ارتودوکس پوشیده می‌شود و پیش از استفاده باید توسط یک راهب یا اسقف متبرک شود. استیچاریون‌، رنگ‌های دیگری هم دارد که در مناسبات خاص استفاده می‌شوند؛ مانند سفید، بنفش و طلایی ...

⭕️ در واقع این بخش از نوشتار به صورت پژوهشی تنظیم شد تا طراح لباس و البته کارگردان اثر به اهمیت جزئیات کار خود هم‌ پی ببرند و امید که مفید فایده واقع شده باشد.
در مورد استفاده از موسیقی معروف روسی در انتهای اثر بعدها اظهار نظر می کنم چون باید در جستجوهای اینترنتی به متن و آهنگ اصلی دسترسی پیدا کرده و سپس توسط هوش مصنوعی آن را ترجمه کنم تا قادر باشم نظر اصلی خود را مکتوب کنم ولی به صورت خلاصه به نظرم متن آهنگ انتهایی نمایش به نوعی حماسی انگیزشی بود که در آن صورت قابل توجیه است که در پایان نوعی از استهزاء را چاشنی دادگاه های فرمایشی و سیستم بسته ای که مدام خود را تولید و بازتولید می کند، نثار کنیم والا و در غیر آن استفاده از فی المثل آهنگ با تم عشقی جای تامل دارد.

⭕️ گرچه قبلا" از بازی شخص نویسنده تعریف کردم ولی با تمام این اوصاف برخی کاستی های بازی شخصیت نویسنده از جمله در ادای کلمه مردم از بیرون به داخل پلاتو در فرازی از نمایش مرا مجاب کرد که در مقام مقایسه بازی این بازیگر اصلی با بازی مقطعی و کوتاه شخصیت کشیش بازی کشیش را محکم تر بدانم هرچند بازیگر نقش کشیش هم بخصوص در ارائه شخصیت چخوف حداقل در بعد بیان از ناهمگونی هایی در صدا ولحن رنج می برد که البته از رضا رادبخت به دلیل تعدد کارهایش و باران بهاری گونه بودنش انتظار بی هیچ پنداری و مشکل ندانستن این نقص کوچک متصور است. رضا می تواند محکم در چشمانت نگاه کند و بگوید همین است که هست!

⭕️ بخش پایانی نمایش علیرغم همه جذابیت های انکارناپذیرش از نوعی غیرقابل باور بودن رنج می برد گویی محدودیت های اجرایی دست نویسنده، کارگردان و بازیگر را بسته است. برایم بسیار حالب بود که بازیگر روبه من دیالوگ کند و من در پاسخ به معرفی خود بگویم راسکولنیکوف هِی دَر! و بسیار هم کنجکاو بودم عکس العمل تیم بازیگری را در این هنگام بسنجم تا بر باورپذیربودن پایان صحه بگذارم ولی فعلا" معتقدم خود بازیگران هم در ارائه و دیالوگ دست بسته بودند و غیرمترقبه بودن رخدادهای روی داده در پایان بندی اثر مسجل نبود و بیشتر به نوعی از هماهنگ کردن منتسب می گردید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید