چهار اصل جهانبینی فردوسی
↩اصل نخست "خرد"
زیرا انسان ایرانی انسانی خردمند است.ما شاهنامه را بهدرستی «خردنامه» مینامیم از همین روست که در بسیاری از بیتهای شاهنامه خرد ستوده شده است. آنچه بهراستی در میان دهشهای ایزدی ستودنی است خرد بهشمار میآید. فردوسی میگوید برای آنکه درست زندگی کنی به خرد نیاز داری اما خواست او از این سخن آن نیست که با خرد میتوانیم هر گرهای را بگشاییم و پاسخ هر پرسشی را بیابیم.
↩دومین اصل جهانبینی فردوسی "داد"
داد در کارکرد شاهنامهای آن کمابیش برابر با آیین و سامان است. کاربرد داد بسیار گستردهتر از آن است که ما آن را تا مرز ویژگی و رفتار فردی فرو بکاهیم و فرود بیاوریم. این داد نمونه و بازتابی از آن داد هستی شناختی است. جهان بر داد بنیاد گرفته است و اگر داد نمیبود دانشهای مختلفی پدید نمیآمد. پس هیچ بیدادگری نمیتواند در آرامش و بهروزی زندگی کند چون با جهان هماهنگ نیست.
↩سومین اصل جهانبینی فردوسی «نام» است.
شاهنامه تنها نامه خرد
... دیدن ادامه ››
یا نامه داد نیست نامه ی نام هم هست. اما نام در شاهنامه معنایی بسیار فراتر و گسترده ای دارد.
هر کس یا هر چیزی نامی دارد اما نام در شاهنامه نهاد و سرشت و خوی است. همان است که منش را می سازد. نام ها در باورهای باستانی به راز همه هستی و چیستی را در خود نهفته میدارد. هر کس همان است که نام او آشکار می دارد. در بینش باستانی پیوند نام با نامور پیوندی است ساختاری و حتی هستی شناختی و هر کس میباید همان نامی را داشته باشد که دارد.
میتوان گفت که جهان را نامها ساختهاند. نام بهویژه در منش و فرهنگ پهلوانی کاربردی بسیار گسترده دارد. هم از آن است که پهلوانان از گفتن نام خویش به دشمنان پرهیز میکردند، چون نام، آسیب جای آنان بود و اگر دشمن نام پهلوان را بداند به گونهای رازآلود بر وی چیرگی یافته است.
↩چهارمین اصل شاهنامه «شادی» است.
شاهنامه نامه شادی است. ایرانی اگر شاد نباشد در ایرانی بودن آن میباید گمانمند شد. بزمهای شادی و جشنها در فرهنگ ایرانی جایگاهی بسیار والا دارند اما آدمی هنگامی به شادی میرسد که به سه منش "خرد"، "داد"، "نام" دست یافته باشد، شادی فرایند و دستاورد آن سه اصل است.
نگارنده: میرجلالالدین کزازی