بکتاش آبتین با نام شناسنامهای مهدی کاظمی در ۲۵ آذر ۱۳۵۳ در شهر ری در خانوادهای مذهبی از طبقهٔ متوسط جامعه متولد شد. پدر او اسدالله کاظمی از جانبازان شیمیایی جنگ ایران و عراق بود که در ۳ فروردین ۱۴۰۱ بر اثر بیماری سرطان درگذشت. و همچنین برادر کوچکتری به نام آرمان داشت.
آبتین بهدلیل مذهبی بودن خانوادهاش و نیز کشته شدن داییاش در جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۲، در کودکی عقایدی مذهبی داشت و حتی عضو بسیج بود. او حتی در ۱۴–۱۳ سالگی تلاش کرده بود که با دست بردن در شناسنامه راهی جبهه شود. آبتین که با اصرار پدر، مکبّر مسجد بود، پس از رسیدن به نوجوانی، کمکم شروع به اعتراض کرد و گاهی در میان نماز، مکبّری را رها میکرد و گاهی گلابدان مسجد را از جوهر پر میکرد. این اعتراضها پس از رفتن او به سربازی و آشناییاش با شعر و جهان هنر، جهتدهیای اجتماعی پیدا کرد و حتی در سربازی به درگیری او با فرماندهان و تبعیدش به سردشت منجر شد.
بکتاش آبتین در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات خیابانی جنبش سبز، بهدست مأموران امنیتی مورد ضربوشتم قرار گرفت و به علت شدت جراحات، در بیمارستان و سپس در خانه چند ماه بستری شد. بنا به گزارشی که کانون نویسندگان ایران منتشر کرده است، ضربهای که به سر او وارد شد، باعث به کما رفتن او شد.
آبتین دراینباره گفته بود: «مأموران امنیتی در یکی از آن تظاهرات به من با چاقو حمله کردند و جمجمهام شکست و بلافاصله به بیمارستان فیروزگر منتقل شدم و پس از آن هم حدود یکسال در خانه بستری بودم. آن روز، من مثل بقیه شهروندان در خیابان بودم و برای گرفتن عکس یا فیلم نرفته بودم.
بکتاش از سال ۱۳۸۷ برای عضویت در کانون نویسندگان ایران اقدام کرده بود و در سال ۱۳۸۹ بهطور رسمی به عضویت آن درآمد.
آبتین همواره عضویت در
... دیدن ادامه ››
کانون نویسندگان را نقطهعطف زندگی خود میدانست؛ و زندگیاش را به دورههای پیش و پس از آشنایی و همکاری با کانون نویسندگان ایران تقسیم کرده بود. او در اینباره گفته بود: «واقعاً کانون نویسندگان ایران به من هویت داد. به من آموخت که آزادی چیه، آزادیخواهی چیه…، ما برای چی دور هم جمع میشویم…، از چه چیزی حرف میزنیم…، چه چیزی میخواهیم…»
در سال ۱۳۹۱، بعد از به زندان افتادن منشی آن زمان کانون یعنی منیژه نجم عراقی، بکتاش آبتین از سوی هیئت دبیران کانون به جای او انتخاب شد.[۸۵] او همچنین در شهریور ۱۳۹۳ در انتخابات مجمع عمومی کانون به عضویت هیئت دبیران آن درآمد؛ در انتخابات شهریور ۱۳۹۴ با بیشترین آرای انتخاباتی به فعالیت خود ادامه داد و در ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ بهعنوان «بازرس کانون» انتخاب شد. او در سالهای عضویت خود در کانون، بسیاری از بیانیهها و همچنین کتابهای کانون نویسندگان، از جمله، کتاب «پنجاه سال کانون نویسندگان ایران» را منتشر کرد که بعدها به دلیل انتشار آنها به زندان افتاد.
فعالیت بکتاش آبتین در کانون نویسندگان برای او پیامدهای حقوقی داشت. او در اردیبهشت ۱۳۹۴ به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران اطلاع داد که «در سه روز متوالی از تاریخ ششم تا هشتم اردیبهشت ماه برای فیلمها، عضویتش در کانون نویسندگان و شرکت در اعتراضات خیابانی سال ۸۸» بازجویی شده است. مأموران وزارت اطلاعات منزل او را تفتیش کردند[۸۱] و آثارش ممنوع اعلام شد. این پرونده به مدت سه سال در دادسرای فرهنگ و رسانه باز بود تا اینکه در آبان ۱۳۹۷ او با کیوان باژن و رضا خندان مهابادی به شعبه ۷ دادسرای اوین احضار شده و اتهام تبلیغ علیه نظام به او تفهیم شد. سه ماه بعد پس از احضار مجدد، سه اتهام «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا» به او تفهیم شد.
در بعدازظهر ۱۸ دی ۱۴۰۰ بکتاش آبتین بر اثر شدت ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان ساسان تهران درگذشت. پس از انتشار خبر مرگ آبتین در رسانهها، تعدادی از مردم و اهالی ادبیات به روشنکردن شمع و سوگواری در مقابل بیمارستان ساسان پرداختند که تجمعکنندگان با حملهٔ مأموران امنیتی متفرق شدند.
بسیاری از مردم، هنرمندان و مراکز حقوق بشری، همچون: سازمان گزارشگران بدون مرز و سازمان دیدهبان حقوق بشر علت مرگ بکتاش آبتین را تعلل در درمان او در زندان و اعزام دیرهنگام وی به بیمارستان دانستند. تشکلهای مختلف کارگری مانند سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، کانون صنفی معلمان و اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز بیانیههایی منتشر کرده و مسئولان قضایی و سیاسی ایران را به قتل عامدانهٔ بکتاش آبتین متهم کردند. انجمن جهانی قلم، انجمن قلم آمریکا، انجمن جهانی قلم در کبک کانادا، وزارت فرهنگ آلمان، و وزارت خارجه آمریکا، از دیگر مراکزی بودند که بیانیههای اعتراضی منتشر کردند. مرکز دفاع از حقوق بشر رائول ولنبرگ و انجمن قلم آمریکا نیز اعلام کردند که شکایتنامهای را به سازمان ملل فرستادهاند و با اشاره به سرنوشت بکتاش آبتین، جمهوری اسلامی ایران را مسئول این وضعیت دانستهاند؛ زیرا از دیدگاه آنها «بهصورت سازمانیافته و مداوم، اعضای کانون نویسندگان ایران را در حبس قرار میدهد». از سوی دیگر، اداره کل زندانهای تهران با رد هرگونه اهمال در این پرونده، بیانیهای منتشر کرد و پاسخ تست کرونای بکتاش آبتین را منفی اعلام کرده و علائم بیماری او را سینوزیت معرفی کرد. دادستانی تهران نیز در اطلاعیهای اعلام کرد که «در مدت بستری آقای آبتین در هر دو بیمارستان، دادستانی تهران با اعزام پزشکان حاذق اداره کل پزشکی قانونی استان تهران بر بالین وی، نسبت به نظارت بر روند درمان او و تضمین هرچه بیشتر خدماتدهی به بیمار در بیمارستانهای محل بستری اقدام کرده بوده است».
کانون نویسندگان در ساعات اولیهٔ پس از مرگ تلاش کرد تا جنازه بکتاش آبتین را از بیمارستان ساسان تحویل بگیرد؛ اما مقامات مانع این کار شدند. با اعلام خانوادهٔ بکتاش، خاکسپاری او قرار بود در روز دوشنبه ۲۰ دی انجام شود؛ ولی بهطور ناگهانی اعلام شد که این مراسم در ساعت ۱۵ روز یکشنبه ۱۹ دی در امامزاده عبدالله شهر ری برگزار خواهد شد. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان، از جمله، جعفر پناهی در این مراسم حضور داشتند و برخی از حاضران در این مراسم، شعارهایی مانند «درود بر آبتین، مرگ بر ظالمین»، «مرگ بر حکومت آدمکش» و «مرگ بر دیکتاتور» دادند. همچنین در روزها و هفتههای بعد، تعدادی از فعالان سیاسی و هنرمندان ساکن اروپا تجمع کردند و یاد بکتاش آبتین را گرامی داشتند.
۲
امروز اما
شیشهها کثیف و کدر بودند
گوشی را برداشتیم
بیشک حرفهایمان شنود میشد
و دوستت دارم
جملهای سبک
برای گوشهایی سنگین بود
دستانمان را
روی هم گذاشتیم
شیشههای بین دستانمان
سرد و کثیف بود
بکتاش آبتین