در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عصر قلم: نگاهی کوتاه به زندگی شعری صمیم ع اسمعیلی صمیم ع اسمعیلی، شاعر معاص
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:17:48
نگاهی کوتاه به زندگی شعری صمیم ع اسمعیلی

صمیم ع اسمعیلی، شاعر معاصر و جسور اهل استان فارس، با زبانی ساده و بی‌پرده، اما عمیق و اندیشمندانه، یکی از چهره‌های برجسته شعر اجتماعی و سیاسی در دهه‌های اخیر ایران به شمار می‌آید. او که در ۴ شهریور ۱۳۶۱ متولد شده، از همان سال‌های جوانی با دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فلسفی به سرودن شعر پرداخت و به‌مرور در فضای ادبی ایران شناخته شد.
اسمعیلی دو مجموعه شعر با عنوان‌های «برای آخرین‌ بار» و «امتداد سکوت» منتشر کرده که هر دو بازتابی از درونیات او و واکنشی به واقعیت‌های تلخ جامعه‌اند؛ واقعیت‌هایی چون سانسور، بی‌عدالتی، رنج، و سکوت‌های تحمیل‌شده. در اشعارش ترکیبی از شعر سپید، رباعی، و سروده‌هایی با ساختارهای نو دیده می‌شود که هم‌زمان لطافت عاشقانه و تلخی اعتراضی را در دل خود دارند.
او با انتشار آثارش در رسانه‌های مجازی و پایگاه‌هایی نظیر «شعر نو» و «تیوال»، توانست مخاطبان گسترده‌ای را جذب کند.
در سال‌هایی که شعر برای بسیاری تنها بازی با کلمات بود، صمیم ع اسمعیلی از شعر به عنوان ابزار فریاد استفاده کرد؛ فریادی علیه سانسور، در ستایش ... دیدن ادامه ›› آزادی، در سوگ کشته‌شدگان اعتراضات و در دفاع از حق اندیشیدن. همین رویکرد سبب شد او با تهدید و فشار از سوی نهادهای امنیتی و گروه‌های افراطی مواجه شود. برخی پایگاه‌هایی که شعرهایش را منتشر می‌کردند فیلتر شدند و او بارها تهدید به مرگ شد.
با این‌حال، صمیم ع اسمعیلی هیچ‌گاه سکوت نکرد. شعر برای او تنها ادبیات نیست؛ نوعی زندگی‌ست، ایستادن است، و ماندن. در جهانی که سکوت از بسیاری طلب می‌شود، او نوشت و خواند، تا ثابت کند حتی یک شاعر هم می‌تواند صدای وجدان زمانه‌اش باشد.

ترک خوردگیٍ شیشه‌های غرور
متلاشی شدنِ فکرهای رو به باد
در کف هذیان‌های نیمه روز.

سنگینی نفس روی ماتم آیینه‌ها
در عبور تابوت‌های مرگ، زندگی
از میان خواب فرشته‌های کاغذی.

راه رفتن مرثیه‌خوان‌های بی طبل
روی اعصاب گوش‌های دراز شهر.

سیاهی مردمک‌های خسته از نور
در سیاهچال‌های گریز از تاریکی

به درازا کشیده است خواب خورشید
پنجره کابوس‌وار دیوار می‌بیند
چشم‌هایش سرریز می‌شود ازخواب‌های سیاه سفید
از حقیقت چهره‌های رنگ به رنگ
از زیر‌زمین‌های سفسطه
بوی انتقام دروغ می‌آید که برهنه
فلسفه می‌بافد در آفتاب

منتظر مباش!
از پشت هیچ جاده‌ای
روشنی به کوه نمی‌زند
آینه‌ها هم بی منطق راست نمی‌گویند
ایمان تو به مردادهایی
که در مرداب می‌پوسند
شبیه کفر برهوتیست که
به‌ انتظار آسمان آب نمی‌نوشد

از سنگ پر شده‌ای
مواظب هیزی گربه‌های بی هدف باش!

صمیم ع اسمعیلی
از کتاب امتداد سکوت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید