یخبستگی قصه زوجی است که بعد از سالها جدایی دوباره باهم ملاقات میکنند و در خلال این دیدار خاطرات مشترک را مرور میکنند. بامداد و ستاره هردو در
... دیدن ادامه ››
رشته تئاتر و سینما دانشجو بوده و باهم فعالیتهای هنریشان راشروع کرده اند. در این راه ستاره موفق بوده و هنرپیشه معروفی میشود ولی بامداد باتوجه به اعتیادش توفیقی عایدش نشده است. همین موضوع تعاملاتی زنانه-مردانه ایجاد میکند که همسو با برداشتهای جامعه و تقلیل توانایی زنان و خودبرتربینی عموم مردان را در جامعه با ظرافت به نمایش میگذارد. حسادت مرد نسبت به موفقیتهای زن و نسبت دادن موفقیتهای وی به زیبایی ظاهریش نیز موضوعی است که همواره در جامعه در مواجهه با زنان موفق دیده می شود.
دکور ساده شامل یک پرده سفید، وانی سفید و توده های سفید دو طرف صحنه (که به نظر کاغذهای مچاله عظیمی میرسد) فضای ذهنی لازم نمایش را به دور از رنگها و جزئیات به شکلی محو تخیلی و در عین حال خالی به تصویر می کشد.
فضای داستان هرچند در ابتدا خطی و رئال مینماید ولی هرچه پیش میرود رئال جادوئی در آن پررنگتر جلوه مینماید. اینکه آنچه در صحنه در حال اجراست آیا تنها زاییده ذهنی تحت تاثیر هروئین بوده و یا ذهن خلاق هنرمندی برای تصویرسازی فیلمنامه اش ، تماشاگر را با خود همراه میکند. این سردرگمی نه تنها از جذابیت اجرا کم نکرده که به نوعی بیننده را از درگیری برای کشف حقیقت داستان سطحی خارج و او را به عمقی ژرفتر از قصه از منظر روانشناختی داستان فرو میبرد.
سارا بهرامی یکی از بهترین های تئاترکه همیشه ظرافت و حساسیت بازی هایش جذاب و دیدنی است در این اجرا نیز از عهده کار سخت این اجرا از جمله تغییرات کوچک لحن صدا و یا کنترل شدت و هیجانش در اکت تند و سریع و بیان دیالوگهای پشت هم، به خوبی برآمده است. مجتبی پیرزاده نیز در نقش مقابل کمکاری نکرده و اجرای بهتری را نسبت به سایر بازی هایش (همچون نکبت) ارائه میدهد.
ریتم نمایش به صورت یکدست تا انتها از نفس نیفتاده و قلابش را از ذهن تماشاگر حتی پس از رورانس مختصر و مفیدش جدا نمیکند. اوج زیبایی داستان در صحنه توصیف ستاره از زایمان کودک عنکبوتش دیده میشود که همانقدر که باید و شاید دلهرهآور، مهوع و تاثیرگذار است.
در کل یخبستگی نمایشی است درخور و شایسته از حیث متن و اجرا که میتوان گفت یکی از بهترین اجراهای امسال تاکنون بوده و برای سلگی نمره ای درخشان درکارنامه محسوب می گردد.