میکروتئاتر غالبی پویا و زنده از هنر نمایش است که برخلاف تصور عموم — که آن را صرفاً فرمی از تئاتر عروسکی میدانند — قابلیتهای فراوانی در زمینههای فراتر از تئاتر عروسکی دارد. این قالب هنری میتواند در اینستالیشنهای هنری، نمایشگاههای هنرهای تجسمی و حتی در سینما نیز به کار گرفته شود.
میکروتئاتر امکانات متنوع و گستردهای را در اختیار هنرمندان قرار میدهد تا با بهرهگیری از خلاقیت و صرف هزینههای کمتر نسبت به مقیاسهای واقعی، صحنههایی را خلق کنند که در ابعاد و اندازههای معمول، عملاً غیرممکن و یا مستلزم هزینههای بسیار بالا خواهد بود. هرچند شایان ذکر است که در برخی موارد، یک اثر میکروتئاتر نیز میتواند هزینههای بالایی در فرآیند تولید خود داشته باشد؛ با این حال، شهرت و محبوبیت این فرم هنری بیشتر به دلیل کمهزینه بودن و مصرف متریال محدودتر نسبت به مقیاسهای واقعی است.
به دلیل ماهیت پویا و امکانات تصویری گسترده این مدیوم هنری، قابلیتهای قابل توجهی برای خلق ایدههای نوآورانه در اختیار هنرمندان قرار میدهد. از جمله گروههای شاخص در این زمینه میتوان به گروه «هتل مدرن» (Hotel Modern) و اجراهای مشهور این گروه از جمله «جنگ بزرگ» و «کمپ»
... دیدن ادامه ››
اشاره کرد.
روند کلی اجرا در این مدیوم، استفاده از دوربین فیلمبرداری و پخش زنده تصاویر بر روی پرده نمایش است. اتفاقات نمایشی در ماکتهایی کوچک رخ میدهد و تصاویر آن بهصورت زنده و مستقیم بر روی پرده به نمایش درمیآید. در این نوع اجرا، علاوه بر میزانسن که در تئاتر همواره عنصری کلیدی به شمار میآید، دکوپاژ (تعیین زوایای دوربین، سوییچ تصویر، بزرگنمایی و کوچکنمایی با توجه به موقعیت دوربین و اشیاء) نیز بهعنوان مؤلفهای اساسی در فرآیند روایت بصری افزوده شده است. درواقع میتوان این قالب را نوعی سینمای زنده دانست؛ چرا که تمامی عناصر سینمایی همچون زاویهبندی، قاببندی، تدوین و نورپردازی در لحظه شکل میگیرد و همهچیز در همان فضای سالن تئاتر به وقوع میپیوندد. این ویژگی، امکان تحقق اعجاز و جادوی سینما در دل تئاتر زنده را برای کارگردان و گروه اجرایی فراهم میسازد.
بخش قابل توجهی از اجراهایی که در قالب میکروتئاتر روی صحنه میروند، غالباً مضامین سیاسی را در بطن خود حمل میکنند؛ خواه بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم. از همین رو، میتوان آنها را در دستهی اجراهای پستدراماتیک نیز قرار داد. در این نوع نمایشها، از پیروی الگوهای کلاسیک درام مانند کشمکش، اوج و گرهگشایی پرهیز میشود و روایت خطی و شخصیتپردازی روانشناختی جای خود را به ساختارهای گسسته، تکرارشونده و چندلایه میدهد. برای شناخت بهتر این مفهوم، اجراهای رابرت ویلسون (Robert Wilson) بهعنوان نمونههایی شاخص قابل بررسی است؛ چرا که در این آثار، متن دیگر محور اصلی نیست و تصویر، صدا، نورپردازی و فضاسازی در کنار یکدیگر روایت را شکل میدهند.
در نهایت، میتوان میکروتئاتر را فرمی نوظهور و خلاق دانست که با قابلیتهای چندرسانهای (Multi Media)، مرزی باریک میان تئاتر و سینما ایجاد کرده است؛ مرزی که در آن میتوان بهگونهای نو، تصویر و صحنه را در لحظه آفرید و مخاطب را در تجربهای متفاوت و چندبعدی شریک ساخت.
علی داوودی، کارگردان میکروتئاتر «طاعون»