در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آنا عـلـامی درباره نمایش جگر هندی: بخش اول • نمایش جگر هندی ، " اثر هنری شایسته" ... این نما
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:47:50
بخش اول
• نمایش جگر هندی ، " اثر هنری شایسته" ...
این نمایش به منظور انتقال معنا و مفاهیم نهفته در حکایت 22 گلستان سعدی و تلاطم ها و دغدغه های درونی سعدی شیرازی درباره ی مباحث اخلاقی- انسانی،ارزش جان انسان ها،بخشش و رحم و مروت،در زمانه ای که او می زیسته در راستای اثرگذاری بر عواطف،احساسات انسانی و هوش مخاطب(تماشاگر)،می پردازد. این مضامین ، تلفیق گشته با انعکاسی از جهان درونی یا همان ذهن امروزی آقای دکتر رحمت امینی، نویسنده و کارگردان گرامی نمایش جگر هندی. ایشان"در مقام هنرمند با درایت" ،درونیات،افکار،انتقادات و احساسات خویش را با داشتن مهارت زیبا و الهام بخش به صورت استعاری و غیر مستقیم در این نمایش بیان نموده و اثر بخشی مفاهیم حکایت 22 گلستان سعدی را در اذهان تماشاگران قوت بخشیدند. در این نمایش رد پای پرداختن به درد مشترک جمعی مشهود است و چه "درد مشترک جمعیِ" مهمتر از "دغدغه ی حفظ ایران " و"جلوگیری از دست درازی و نظر داشتن بیگانگان به خاک وطن از گذشته تا به اکنون"و "نکوهش افول عدالت ، ارزش های اخلاقی و انسانی " ؟ اینجاست که مخاطب، نمایش جگر هندی را به مانند یک همراه، همدرد و همدل ،برای بیان نگرانی ها ، دغدغه ها و احساسات بیان نشده ی خویش تماشا می کند. در واقع آقای دکتر امینی "هنرمندیست که مفسر رازهای روح زمانه ی خویش است".ایشان توانسته ،روح حاکم بر زمان سعدی و اکنون را از دل تاریخ بیرون بِکِشَد و آن را در اثر خود بِدَمَد. ماحصل آن تاثیرگذاری بیشتر نمایش جگر هندی در اندیشه مخاطب است.زیرا روح زمان باعث می شود تا با اراده جمعی انسان ها، دوره ای نوین در هر جامعه ای رقم بخورد که نسبت مستقیم با حقیقت دارد و برازنده ،آن است که اراده ی جمعی انسان ها در راستای " اراده ی حق و حقانیت" باشد.در اینجا بحثِ سلیقه ای -احساسی مطرح نیست ،بلکه هر مخاطبی که در جامعه ی این اثر هنری- نمایشی زندگی می ... دیدن ادامه ›› کند و ارتباط و نسبتی با روح زمانه ی جامعه دارد ،می تواند اثر را مورد قضاوت قرار دهد. لذا با بیان جمله ی : "نمایـش جگر هــندی ، روح دارد و زنده است"، می شود گفت :"نویسنده و کارگردان این نمایش ، به حقیقتِ حاکم بر رفتار جامعه ی گذشته که سعدی در آن می زیسته و حقیقت جوامع امروزی، راه یافته است،در نتیجه می توان اذعان داشت ایشان اثر هنری بسزا و تامل برانگیز جگر هندی را پدید آورده است.
• گویی سعدی بیمناک گشته و از دل قرن ها پیش بیدار می شود...:
در این اثر هنری، ما شاهد دو نمایش به صورت همزمان هستیم.در دل نمایش جگر هندی ،نمایشی دیگر، روی صحنه ی تماشاخانه برپاست. در نتیجه کشش و تقابلی پیوسته و دو سویه از سمت صحنه و تماشاگر به یکدیگر القا می شود و هر لحظه حس می کنیم خود نیز عضوی از نمایش دوم در قالب حکایتی از سعدی هستیم .بعضاً کل صحنه ما را به مشارکتی نامحسوس دعوت می کند و نوید بخش این است که ما مخاطبین نمایش، جامعه هدف بازیگران روی صحنه ایم و نباید بی تفاوت باشیم. در بخش های خاصی از نمایش "درد مشترک جمعی " ،هویدا گشته و می خواهد خود را فریاد زند:
- راوی (با بازی درخشان آقای محمدرضا نوری)دیالوگ ها را با پادشاه و افــراد دربار با بیانی قاطع و صدایی رســا به سمت تماشاگران می گوید . برای مثال در صحنه ای از نمایش، دنیای مدرن امروزی را در قالب اخبار و برقراری ارتباط تصویری با کشورهای "روسیه،چین و فرنگ!"، جهت مشورت و اتخاذ تصمیم نهایی، نظاره گر هستیم که پیامد دخالت بیگانگان در امور وطن را نمایان می سازد.این مهم، خود گواه بخشی از دغدغه و درد مشترک جمعی ما می باشد .پادشاه (با بازی خوب نوید جهانزاده)نیز شخصیتی خاکــستری دارد.او اشــاره می کند که نمی خواهد کل مملکت به تاراج رود ،همچنین راضی به ریختن خونی به نا حق نیست اما نداشتن اراده و علم و ذکاوت کافی برای مملکت داری و شستشوی ذهنی او توسط اعضای دربار سبب می شود خودخواهانه مصلحت را در آن بیند که برای بقاء حاکمیت خویش و ندیدن کابوس،خون جوانی به ناحق ریخته شود. ما همواره حضور سعدی را روی صحنه حس می کنیم و می بینیم .با تامل و توجهی بیشتر به حضور و بازی راوی وجوهی از شخصیت سعدی را در کالبد او خواهیم یافت.گویی سعدی بیمناک گشته و از دل قرن ها پیش بیدار می شود ،بر صحنه روزگار امروزی می ایستد،قدم میزند ،دغدغه بی وقفه دارد و نظاره گر عواطف و احساسات ،رفتارها و شرایط درونی و بیرونی ما می شود. ادبیات گفتاری ،لحنِ بیانات و نظرات راوی، همچون تئوریسین ها ،محققین و فیلسوفان ، آگاهانه، انتقادی ،شیوا و قاطعانه است. راوی به مانند سعدی، عالِم خطیب و مفسر روح زمان خویش است. لازم به ذکر است سعدی شیرازی در نظامیه بغداد، که مهمترین مرکز علم و دانش در آن زمان بود، تحصیل نموده و پس از آن در مقام "خطیب" به مناطق مختلف سفر می کرد. اشاره به موارد ذیل نیز می تواند ادله ای باشد که گویا حلول روح سعدی را در بخشی از کاراکتر راوی ،مشاهده می کنیم:
1-فرم تاکید دست او به سمت بالا برای درنگ و اندیشیدن بیشتر به مثابه" خطیب".2-"بیان واضح و تاکید بر جملات :" کمی درنگ کنید، صبر کنید، درنگ کنید!".3- "او دغدغه ی درست ادا کردن کلمات در دستور زبان را دارد ." 4-بیم و هراس او در نگاه ، رفتار و حرکاتش، برای نریختن خونی به ناحق و جور و ستم حکام زمانه است.5- همچون سعدی می داند که با چه زبان و لحنی با پادشاه سخن گوید:لحن"انتقادی". (حکایات گلستان سعدی مسجع و یا آمیخته با نظم فارسی و عربی ،با اشعار انتقادی است و به نقد از حکومت و رفتار حاکمان پرداخته. جایگاه اجتماعی سعدی به گونه ای بود که می بایست واسطۀ میان مردم و پادشاه می شد و تا جایی که ممکن بود شر،رذالت و بدی را از جامعه دور می کرد که از روح بزرگ او سرچشمه می گرفت. در این راه وقتی به مدح متوسل میشده لحن او در خطاب به حکام لحن مردی اندرزگو، ملامت کننده و بیم دهنده است.او با جسارت رو در رویشان می ایستاد، تا آن ها را از اندیشۀ جور و بیداد و گناه برحذر دارد).6-حضور راوی با پوشش متفاوت روبدوشامبرِ تماماً سرخ بر روی بلوزی سپید و کرواتی مشکی ،بیش از پیش تداعی کننده ی هاله ای از سعدیست در جامعه ی امروزی که گرچه ظاهری مدرن دارد اما زمانه ای خونین را زیسته و ناظر بوده که: "هر نَفَس که بر می آمَد ، مُمِدّ حیات نبوده"، بلکه "منقطع حیات " بوده است . در هر نَفَس ،بوی خون استنشاق می شده آن هم با هجوم بی رحمانه مغولان و بی عدالتی و ستم حکام زمانه.در دیالوگ تامل برانگیز نمایش جگر هندی نیز بیان شد که "از چهار طرف ، مملکت را خون فرا گرفته " که بخشی از دغدغه و درد مشترک جمعی ما می باشد. به گواه تاریخ در دوران فرمانروایی مغول، ضعف و انحطاط علوم و ادبیات شروع شد و تمام مراکز فرهنگی ایران از بین رفتند و دربارهایی که از شعر و ادب پارسی حمایت می کردند منحل گشتند . در این دوران دولتها و دربارهای هند بعضاً متشکل از افراد ایرانی بود .بنابراین آنان آداب و رسوم درباری ایران را حفظ کرده بودند و در ترویج زبان فارسی نقش به موقع و مؤثری داشتند؛همان گونه که در نمایش جگر هندی می بینیم هنگامی که برای یافتن جگر مردی از دیار هندوستان برای درمان پادشاه ،بدانجا سفر می کنند ،اشاره ی راوی به افراد دربار یادآوری می شود که :" با زبان خودمان با آنها صحبت کنید"،آنگاه تماشاگر با شنیدن شعر و زبان پارسی زمانه ی سعدی توسط دیگر بازیگران ،خطاب به کشاورز هندی مواجه می شود. در نتیجه دلیل تاریخی و واقعی سعدی در حکایت 22 برای نام بردن از هندوستان جهت رفع این موضوع مشخص می شود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید