فرزاد حسنی در صحنه تئاتر تبدیل به اون بازیگری شدن که شنیدن اسمشون برام کافیه تا نمایش و بدون دلیل خاص دیگهای تماشا کنم. سطح بازیگریشون کلاً در یک لول دیگهای هست که نمیخوام بیانصاف باشم و بگم از اجراشون بالاتره ولی خیلی خیلی خیرهکنندهتره. اینجا هم بازیشون خیلی خوب بود و متفاوت از سایر بازیگران. مجموعه بازیگرها خوب بودند و هماهنگیشون در اجراهای همزمان قوی بود. اما در خصوص نظر دوستانی که گفته بودند؛ نمایش برای جایگاههای A و B و C و D طراحی شده؛ حقیقتاً درست میگفتند و من بر مبنای نظر همین دوستان، بلیط جایگاه C رو گرفتم و عملاً دو سکوی کناری، دید واضحی از هماهنگی و اکت بازیگران نداشتند. نظری که در خصوص دیوار چهارم وجود داشت؛ یکی از اثر انگشتهای آقای حسنی هست که در کمدی گمنام هم خیلی پررنگتر و بیشتر دیده میشد. من متأسفانه با این مسئله، در این نمایش ارتباط برقرار نکردم ولی در کمدی گمنام، کاملاً فیالبداهه و هوشمندانه بود. بازی آقای صحرایی و اون پیامهای اخلاقی آخر نمایش اگرچه به لحاظ محتوا کاملاً درست بود ولی به نظرم اضافی بود و یه جورایی به کار وصله پینه شده بود. کاش اسمشون به عنوان نویسنده کار باقی میموند. خوب بود که اون پیامها در کار مستتر باشه. استعارات کار و خیلی دوست داشتم. او نگاه فانتزی که باعث خلق کاراکتر چنگیرخان شده بود؛ خیلی جذاب بود و بازیگر نقش چنگیزخان هم خیلی خوب بودند. دیگه عاری شدن تئاتر ایران از شوخیهای جنسی که هر سال داره برام آرزوی محالتری میشه و نمیدونم ولی شاید افول جامعه خودمون، ایجاب میکنه که همچین شوخیهایی هم نوشته بشه. این کار هم از این قانون مستثنی نبود و به نظرم، با وجود موزیکال بودن و جذابیت بالای بخشهای موزیکال، برای همهی گروههای سنی مناسب نیست.
اما دلم میخواد از بازی بازیگر نقش نازی تعریف کنم. نمیدونم قبلاً کجا دیده بودمشون ولی عجب بازیگری... اکت، بیان، همه چیز عالی.
در مورد جذابیت بخش موزیکال گفتم. کاملاً واضح بود که این کار، نوشته یک ترانهسرا است. قوی بودن بخشهایی که حاوی ترانه بود؛ کاملاً این موضوع و تداعی میکرد. گریم و لباس و طراحی صحنه، بدون درنظر گرفتن طراحی اجرا فقط برای سکوی وسط، خیلی خوب بود.
در مجموع به گروه خوب خانه دراکولا، خسته نباشید میگم.