شب بخیر خرگوش کوچولو
هومن نجفیان
نمایش کمدی «خرگوش» اثر نینا رین به میزانسن مهدی نصیری یک کمدی مفرح؛ بهجتانگیز اما دهشتآور برای دختران و پسران جوان است. کارگردان به جای آنکه از چهرهها دعوت کند به عناصر آشنا؛ جشنها، دلهرهها و دغدغههای نسل جوان میپردازد. زیرا میداند این روزها خرگوشهای کوچک به تئاتر میآیند.
بلا خرگوش کوچولوی 29 ساله از فقدان پدر رنج میبرد؛ پدری خیانتکار که زندگی و عشق را در بلا نابود میکند و او نمیتواند پذیرای عشق ریچارد باشد. زیرا او نمیتواند پدر خود را ببخشد. بلا به جای آنکه به دیدار پدرش در بیمارستان بشتابد؛ میخواهد او را در جشن تولدش فراموش کند در حقیقت کمدی آنجاست که بلا؛ عشق و حسادت پدرش و ریچارد را اشتباه میگیرد. کژفهمی و سوءتفاهم زمینهی گستردهای است برای اتهامات که جامعه نمایش را در بر میگیرد و خندههای هیستریک این اجرا به علت کاراکتر چاپلینال بلا، ریچارد و دوستان اوست.
در میزانسن مهدی نصیری، سویههای هیستریک بلا در به یادآوری گذشته و فراموش کردن اکنون نمایان میشود و این پارادوکس جوهرهی این کمدی سیاه است
... دیدن ادامه ››
و خندههای غمناک بلا و دوستان او تشنجهای دلهرهآور این کمدی سیاه را پدید میآورد و کارگردان این سویههای تاریک ذهن را در دیزالوهای ذهنی بلا به گذشته و اکنون نمایان میکند.
در حقیقت مهدی نصیری به جای تقطیع صحنهها و فلاشبکهای آشکارا؛ میکوشد صحنهها را در یکدیگر ادغام کند .تا این کمدی هیستریک را در لحظهی اکنون؛ عینیت بخشد و گذشتهی تاریک بلا با حضور پدر روانپریشش؛ با بازی درخشان سعید محبی که در جستوجوی خرگوش کوچکش است جوهر این کمدی ترسناک است.
مهمترین بخش نمایش این سیالیت اجرا است که به علت ماهیت هیستریک نمایش پدیدار میشود؛ این سیالیت در ژست و یلهگی بازیگران آشکار و در میزانسنهای پنهان کارگردان؛ انعکاس مییابد و کارگردان میتواند به فضاسازی پویا دست یابد. سیالیتی که در ژستهای بازیگران و لحنها، حرکتها، سکوتها و پرخاشجویی هیستریک نمایش پدیدار میشود بهویژه در بازیگران زن نمایش: بِلا؛ فریبا امینیان و سندی؛ ترانه کوهستانی حضور چشمگیری دارد زیرا ژستهای هیستریک با زنانگی؛ انس بیشتری دارد.
این ژستهای ریز؛ زیرپوستی و نرماند. در سکوت حضور دارند و ناگهان رعدآسا میتوفند و به همان آهستگی پنهان میشوند. بنابراین این بازیهای زنانه به آسانی بازیهای مردانه را تحتالشعاع خود قرار میدهند اما سعید محبی با آن حضور نرم؛ آهسته و بیاغراقش میتواند در حضور بازیگران توانمند زن این نمایش؛ نقش پدر بِلا را به زیبایی بیافریند که حتی نعرههای ناگهانی او به لحاظ بافت صدای ریز و نرم بازیگر خوشایند است زیرا این بازی هیستریک مردان به علت بافت زنانهی نمایش نمیتواند درشت و غیرقابل کنترل شده باشد. باید آکاردئونی باشد؛ آهسته نمایان و پنهان شود.
زیرا نمایش خرگوش نینا رین؛ مطالعهی رفتارشناسی بلا و بیانگر وهم و اضطراب او از نبودن و فقدان پدر است. این فقدان علیرغم حضور جسمانی پدر؛ به علت عدم شناخت و کوشش بلا برای نادیده انگاشتن اوست اما بلا نمیتواند این حضور را انکار کند این کوشش و کشش به انکار و پذیرش؛ باعث پیدایش کمدی خرگوش است. کارگردان این دراماتورژی را کشف میکند و براین اساس بازیگران خود را برمیگزیند که پارابلم بلا را به نمایش گذارند نه آنکه خود به تنهایی نتی جدا زمزمه کنند.
فضای اضطرابآور این کمدی سیاه پیوسته با موسیقی و خندههای شاد بازیگران تقطیع میشود تا کمپوزسیونی دیگر آفریده بشود بیآنکه زیباییشناسی کارگردان در طراحی خطوط نمایان شود. علت آن است که مهدی نصیری کمدی سیاه را میشناسد و بازیگران او شنیدن و دیدن را میدانند بنابراین تجربه زیستهی آنان در قالب بازیهای ناتورالیستی در این کمدی سیاه نمایان میشود...