توی این روزها که بیشتر نمایشها یا خیلی پیچیدهان یا زور میزنن چیزی بیشتر از خودشون باشن، گیپور با یه سادگی درست روی صحنه اومد.
نه ادا درآورد، نه خواست ژست بگیره. فقط خودش بود، و همین باعث شد تماشاچی هم بتونه راحت باهاش همراه بشه.
حس کردم نمایش داره باهام حرف میزنه، نه اینکه فقط برام اجرا بشه. مثل بچهای بود که درست تربیت شده؛ بدون لوسبازی، بدون زبوننفهمی.
یه گفتوگوی واقعی شکل گرفته بود بین بازیها و مخاطب. نه شعار داد، نه از بالا نگاه کرد. فقط قصهشو گفت، ساده و بیواسطه.