در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Farnaz Dn درباره نمایش آخرین فریب پینوکیو: نمایش «آخرین فریب پینوکیو» به نویسندگی و کارگردانی سعید نیکورزم، برداش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:53:20
نمایش «آخرین فریب پینوکیو» به نویسندگی و کارگردانی سعید نیکورزم، برداشتی فلسفی، چندلایه و جسورانه از افسانه‌ی کلاسیک پینوکیو است. این اثر با ... دیدن ادامه ›› عبور از روایت کودکانه‌ی آشنای ماجرا، تماشاگر را به دنیای تاریک‌تری از دروغ، خودفریبی و جستجوی معنا پرتاب می‌کند.
نمایش با صحنه‌ای آغاز می‌شود که تماشاگر را شوکه می‌کند: دو پینوکیو. یکی با حرکات خشک، چوبی، تحت سلطه؛ دیگری ناآرام، جستجوگر و مشوش. این دوگانگی، استعاره‌ای‌ست از سیر آگاهی. پینوکیو از "ساخته شدن" به "ساختن" می‌رسد، ولی آن‌چه بین این دو مرحله قربانی می‌شود، پدر است.مرگ ژپتو در میانه‌ی نمایش نه‌تنها نقطه‌ی عطف روایی‌ست، بلکه استعاره‌ای‌ست از گم شدن تکیه‌گاه. پینوکیو در پایان موفق به ساخت عروسکی دیگر می‌شود—تکرار خودش—اما هرگز نمی‌تواند پدری برای خود بسازد. او خالق می‌شود، بی‌آن‌که ریشه داشته باشد.در تقابل با پینوکیو، دو شخصیت نمادین دیگر—روباه مکار و گربه نره—چهره‌های متفاوت فریب‌اند. روباه، فریب با زبان است؛ استدلال، وعده، و منطق معیوب. اما گربه نره، که صلیبی بزرگ بر گردن آویخته، از مسیر احساس وارد می‌شود. او با نگاه‌هایی خالی، تن صدایی پایین و ژستی مظلوم‌نما، پینوکیو را راضی می‌کند به کشتن پدر.استفاده از صلیب در لباس گربه نره، نمادی پرمعنا و کنایه‌آمیز است.
در یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های نمایش، پینوکیو از فرشته می‌پرسد: «تو کارت برآوردن آرزوها نیست؟»
و فرشته پاسخ می‌دهد: «هست... ولی فقط وقتی که تو دعا کردن رو بلد باشی.»

اینجا دعا، نه یک آیین، بلکه نوعی آگاهی‌ست؛ درکِ کمبود، پذیرشِ درد، و امیدی خالص. پینوکیو باید بیاموزد که خواستن به تنهایی کافی نیست.
کارگردان از صحنه‌ای مینیمال با استفاده دقیق از نور، سکوت، و رنگ بهره می‌برد. لباس‌ها حامل معنا هستند؛ نورها، خطوط ذهنی شخصیت‌ها را دنبال می‌کنند، و حرکات بازیگران، بیشتر از دیالوگ‌ها حرف می‌زنند.

دو پینوکیو، چکمه‌ی براق روباه، صلیب گربه نره، و پارچه‌ای بر آستین روباه—همه در خدمت نشانه‌پردازی‌اند. کارگردان، ضرب‌آهنگ را با دقت کنترل می‌کند و تماشاگر را بین رؤیا، کابوس و واقعیت معلق نگه می‌دارد.

یکی دیگه از نقاط قوت این نمایش استفاده از طنز برشتی وار هست.
دیالوگی که تا مدت ها پس از تماشای این نمایش ذهن رو درگیر می‌کنه. و اون لحظه باعث تلخند میشه چراکه پشتش یک حقیقت تلخه.

گربه نره:
«تو یه عمر اون همه کتاب خوندی، هیچی نشدی!»

روباه مکار:
«بهتر از توام که یه کتاب رو هی خوندی، ولی هیچی نفهمیدی!»


پیام:دانش سطحی و ایمان کور، هردو خطرناکند.

سخن پایانی:

آخرین فریب پینوکیو» نه نمایشی برای مصرف است، نه روایتی برای سرگرمی. این اثر، تماشاگر را به ساحت پرسش، تردید، و درون‌نگری می‌کشاند. این پینوکیو، نسخه‌ی بلوغ‌یافته‌ای‌ست که درد دارد، سوال دارد، و دیگر نمی‌خواهد فقط «بازیچه» باشد.

امتیاز نهایی: ۵ از ۵
اون لحظه‌ای که پینوکیو از گربه نره و روباه مکار می‌پرسه «چجوری آزاد بشم؟» و خودشون توش می‌مونن، دقیقاً نقطه‌ایه که نمایش از یه قصه‌ی نمادین به یه تأمل عمیق فلسفی می‌رسه.اون یه لحظه‌ی ناب بود، پر از معنا، بی‌نیاز از شعار. یه جور سکوت پُر حرف، وقتی گربه نره و روباه مکار خودشونم نمی‌دونستن چی بگن. انگار برای اولین بار، قدرتشون رو از دست داده بودن، چون پینوکیو دنبال جواب واقعی بود، نه فریب.

طراحی پوستر بسیار هوشمندانه و پرمعنا بود👌
۰۴ اردیبهشت
سعید نیکورزم (saeednikoo)
ممنون از حسن توجه و نگاه ریزبینانه شما
۱۰ اردیبهشت
سعید نیکورزم
ممنون از حسن توجه و نگاه ریزبینانه شما
بزرگوارید🙏امیدوارم باز هم نمایشی به نویسندگی و کارگردانی شما ببینم.
۱۰ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید