در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عقیل بهرامی درباره نمایش گیپور: میدونی چرا من تراپی میرم؟ چون احمق هایی مثل تو تراپی نمیرن... امشب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:12:26
عقیل بهرامی (channel5564)
درباره نمایش گیپور i
میدونی چرا من تراپی میرم؟ چون احمق هایی مثل تو تراپی نمیرن...

امشب در سالن هما نمایش «گیپور» را دیدم، نمایشی که بی‌رحم و صادقانه قلب یک رابطهٔ ناسالم را شکافت. این اثر با نویسندگی و بازی کامران هوشمندیان و کارگردانی امیرعلی محمودی، تصویری خشن اما واقعی از رابطه‌ای را نشان داد که در آن به جای گفت‌وگو، نقشه‌کشی حرف اول را می‌زند.

زن، با تمام وجود سعی دارد مرد را کنترل کند، نه با حرف زدن، نه با درخواست کردن، بلکه با تحقیر، با نقشه‌کشی، با بازی‌های روانی که هر کدام از آنها مثل تله‌ای است که برای مرد می‌گذارد. او در سکوتش مدام در حال تحلیل است، هر حرکت مرد را زیر ذره‌بین می‌گذارد و بعد در جمع، خود را قربانی نشان می‌دهد. در تنهایی اما اعتراف می‌کند که هنوز عاشق است، هنوز می‌خواهد مرد را نگه دارد، اما نه با عشق، بلکه با سلطه ای که در عموم خود را قربانی ... دیدن ادامه ›› نشان دهد!

مرد اما کم‌کم مرزهای سالم را پیدا کرده است. او دیگر حاضر نیست بازی‌های روانی زن را ادامه دهد. وقتی زن سعی می‌کند با گفتن *«تو بدون من نمی‌تونی نفس بکشی»* او را تحریک کند، مرد با آرامش جواب می‌دهد: *«اتفاقا از وقتی رفتی، دارم راحت نفس می‌کشم.»* این جمله ساده، نشان‌دهندهٔ تحولی بزرگ در اوست—پذیرفتن اینکه رابطه تمام شده، و حرکت به جلو، حتی اگر این حرکت به معنای تنهایی باشد.

نمایش «گیپور» بی‌پرده نشان می‌دهد که چگونه یک رابطه می‌تواند به جنگ قدرت تبدیل شود، جایی که عشق زیر آوار حرف‌های نزده و بازی‌های ذهنی دفن می‌شود. زن فکر می‌کند با نقشه‌کشی می‌تواند مرد را نگه دارد، اما در واقع فقط خودش را در چرخه‌ای از خشم و درماندگی اسیر می‌کند. مرد، با تمام ضعف‌هایش، حداقل یک چیز را فهمیده: رابطه‌ای که در آن به جای گفت‌وگو، جنگ حاکم است، ارزش ماندن ندارد.

کارگردانی امیرعلی محمودی در خلق فضایی مینیمال و پرتنش ستودنی بود، بازی بازیگران پر از جزئیات ظریف و باورپذیر بود، و سالن هما با فضای صمیمی‌اش مکانی ایده‌آل برای چنین نمایشی بود. «گیپور» نمایشی است که تماشاگر را با خود درگیر می‌کند، نه به این خاطر که قضاوت می‌کند، بلکه به این خاطر که ممکن است هر کسی در بخشی از آن، خودش را ببیند.

بازی های این اثر یک دست و روان بود، طراحی صحنه، موسیقی عالی و کارگردانی که هوشمندانه میزانسی را به رخ نمیکشید و حرکت بازیگران سیال و جون دار بود.

حتی در شبهای وسط هفته، سالن هما مملو از تماشاگرانی بود که برای دیدن «گیپور» صف می‌کشیدند. استقبال پرشور از این نمایش، گواهی بود بر قدرت اجرای بازیگران و موضوع جسورانه‌ای که بی‌پرده به روابط ناسالم می‌پرداخت. جایگاه‌ها پر بود و تماشاگران تا آخرین لحظه مجذوب این نبرد عاطفی ماندند.