کار جدید این گروه از جهات بسیاری قابل بحث است.
قطعاً نخستین امتیاز نمایش، مربوط میشود به زمانی که در این روزگار، حال و روز بسیاری از افراد جامعهٔ تا حدودی روشنفکر را تصویر میکند. جماعتی که در حال گام نهادن به بحران میانسالی هستند یا در حال سپری کردن آن. در این میانه به روزهای خوش گذشته میاندیشند و خود را در جایی از زندگی مییابند که تصور نمیکردهاند. از این رو در حسرت انتخابهایی هستند که نکردهاند و پشیمان از گزینش روندی از زندگی که درآن قرار دارند. روشنفکر و اهل مطالعه و به روز، به حال خراب خود اقرار دارد حال آنکه سنتی، از پس همهٔ تابوها و بندهای فرهنگی حتی جرأت ابراز به خود هم ندارد. اگر چشمی در اطرافیان خود بگردانید و پای حرف دلشان بنشینی، کم و بیش، حال کاراکترهای داستان را درک خواهی کرد.
درمورد اجرا باید بیش از هرچیز به این نکته توجه داشت که بازیهای خارقالعادهای از بازیگران نمیبینی زیرا متن مذکور، نیازی به اکتهای اغراقشده و عجیب ندارد. بازیها به اندازه است. کمااینکه پیشتر از تکتک بازیگران در آثار دیگر و به اقتضای نقش و متن، بازیهای درخشان دیدهایم.
طراحی صحنه بسیار زیبا و مناسب بود. از آنجایی که ماجرا در آشپزخانه میگذشت، استفاده از لوازمی کامل در آشپزخانه و پرهیز از مینیمالیسم در طراحی فضا، نمایانگر هوشمندی طراح صحنهٔ این اثر بود. همچنین تراس دلپذیر و پِرگلای جذاب به عنوان راهرو، به زیبایی صحنه افزوده بود و به خوبی تقارن صحنه را شکسته بود.
یکی از دلپذیرترینهای این نمایش، خوشآمدگویی زیبای گروه موسیقی و همراهی آنها در طول نمایش و اجرای پایانبندی مسحورکنندهٔ آنها بود.
در کل با اثری شریف و بیادعا مواجه هستیم که لزومی نمیبیند فاخر باشد و در حدّ و اندازهٔ متن به خوبی، ارائه میشود.