به نظرم این کار به شدت ایستا و دیالوگ محور است. داستان و سوژه تکراری است و دیالوگ ها یا حجم انتقال اطلاعات در کار آن قدری جذاب نیست که تماشاچی را درگیر کند. به جز پرده آخر (ده دقیقه پایانی) کار چیز درخوری برای ارایه نداشت.گرفتگی صدای خانم بهرامی، تنظیم نامناسب صدا، دکور ساده و بی زحمت، طراحی لباس ضعیف هم از اشکالات دیگر این تیاتر است. به گمانم کار پتانسل زیادی برای ارایه یک اجرای نمایشی جذاب بر پایه روایت دراماتیک رمانتی سیسم را ندارد حتا در ابعادی نظیر فرار از واقعیت، رفت و برگشت های میان رویا / کابوس و واقعیت، زبان شاعرانه؛ نمایشنامه ابتر مانده است. کاراکتر بامداد چه در بازی و چه به لحاظ گریم به عنوان یک معتاد هرویینی قابل باور نیست، به نظرم خیلی سرحال تر از یک معتاد با سابقه 20 سال اعتیاد است.
امتیاز من به این نمایش 2 از 5 .