تئاتر زنده است. این جمله را با تمام باورم مینویسم، نه از سر تعارف، نه برای خوشآمد کسی، بلکه بر پایهی تجربهای که امشب پیش در عمارت هما، سالن یک داشتم؛ تجربهای که هنوز در ذهنم جاریست. نمایشی دیدم به نام «تلقین»، کاری از احسان دبیر و گروهی جوان از مشهد، که دقیقاً همان چیزی بود که باید در این روزها دیده و باور شود.
ساعت ششونیم عصر، در سکوت و تاریکی ابتدایی سالن، هنوز کسی حرفی نزده بود که بدنها شروع به حرف زدن کردند. نه خبری از دیالوگ بود، نه از روایت سنتی، اما چیزی در هوا بود که میجنبید. سکوتی که فریاد میکشید. از همان لحظهی اول، بدنها لرزیدند، حرکت کردند، ایستادند، شکستند، و تماشاگر را با خود به جهانی متفاوت بردند. جهانی که در آن، زبان بدن، نور، موسیقی، و طراحی صحنه، مشترکاً دست به خلق معنا زده بودند.
کارگردانی احسان دبیر، بدون تردید یکی از نقاط درخشان این اجرا بود. او نشان داد که میتوان بدون بودجهی عظیم، بدون دکورهای پرزرقوبرق یا بازیگران شناختهشده، نمایشی ساخت که تا عمق وجود تماشاگر نفوذ کند. میزانسنهای او، ترکیب نور و حرکت، استفادهی خلاقانه از چند جعبهی مستطیلی ساده، همه و همه حکایت از ذهنی دارد که فرم را نه برای فرم، بلکه برای انتقال معنا میفهمد. این جعبهها گاهی تخت بودند، گاهی دیوار، گاهی سکوی فرار، و گاهی تابوت. طراحی
... دیدن ادامه ››
صحنه، مینیمال و بهغایت مؤثر، تمام بار فضاسازی را به دوش میکشید و موفق هم بود.
بازیگرانی که روی صحنه بودند، بدون آنکه حتی یک کلمه بر زبان بیاورند، با بدنهایشان تمام احساس، دغدغه، رنج، امید و شورشان را منتقل کردند. این بدنها خشک و فرمولزده نبودند؛ بلکه عاطفی، دقیق و هوشیار بودند. نمایش «تلقین» نمایشی بود از دل شور و تعهد، نه نمایش صرفاً فیزیکی؛ بلکه ترجمان بدن به زبان بیان.
و در کنار این تجربهی ناب، نمیتوان از نقش تأثیرگذار سام درخشانی عبور کرد. او نهفقط بهعنوان تهیهکننده این نمایش، بلکه بهعنوان کسی که عمارت هما را بنیان گذاشته و بستری فراهم کرده تا چنین گروههایی امکان اجرا پیدا کنند، سهم بزرگی در رقم خوردن این تجربه دارد. حمایتهای اجرایی و زیرساختی او از این پروژه، نشاندهندهی درکی عمیق از مسئولیت فرهنگیست. درخشانی با همراهیاش، فضا را برای دیده شدن نسلی تازه از تئاتریها فراهم کرده، بیهیاهو و بدون تصنع. این حرکت، تحسینبرانگیز و واجد ارزش واقعیست.
«تلقین» نمایشیست که هنرجویان بازیگری، دانشجویان کارگردانی و همهی مخاطبان جدی تئاتر باید ببینند. نهفقط برای لذت بردن، بلکه برای یاد گرفتن. برای دیدن اینکه میشود با کمترین امکانات، و بیشترین تمرکز و خلاقیت، تئاتری ساخت که جان دارد، پیام دارد، و اثر میگذارد.
این یادداشت را با احترام برای تمام آنهایی مینویسم که هنوز به اجرای خالص، تمرینهای سخت، و اجرای بیادعا ایمان دارند. «تلقین» را ببینید. یک شب، ساعت ششونیم، در عمارت هما. فقط یک اجرا نیست؛ یک یادآوری است: تئاتر زنده است، چون این نسل، زندهاش نگاه داشتهاند.