نظر صدرالدین زاهد بازیگر، مترجم و کارگردان پس از تماشای نمایش «کالیگولا»:
بسیار بسیار ممنونم از دعوت شما و دیدن اجرایی تجربی بر مبنای ترجمهی نمایشنامه کالیگولا و ... . دیشب دو عامل اجرایی مرا سخت مفتون کرد، یکی خالی بودن صحنه (که یادآور فضای خالی پیتر بروک است) که در معنایی، نمایش کوچکترین تکیهای بر دکور و تزئینات صحنهای ندارد و فقط بر بازی بازیگر استوار است. امری که من از دهه چهل (مترادف با دهه شصت میلادی) در کارگاه نمایش و تئاتر چهارسو زمان قدیم و بعدها هم با کار با پیتر بروک و آندره سربان و ژرژ لاولی و دیگران آموختم و در تمامی نمایشهایم نیز این چنین عمل کردم.
دوم کار گروهی بازیگران برای پر کردن این صحنهی خالی و خلق معنایی نمایشی با بدن و حس و صدای خویش در صحنه. که این مورد دوم گفتاری طولانی دارد، چون گاه گاهی عمل میکرد و گاهی هم با عرض معذرت عقیم بود. به هر حال از دیشب تا به امروز این دو عامل مشغله ذهنی من شده است. نمیدانم گروه اجرایی شما یک گروه تئاتری است یا فقط برای این نمایش گرد هم آمدهاید؟ به هر حال این دو عامل صحنه خالی و کار گروهی از دیروز مرا به فکر فرو برده است که کاری را با این گروه به صحنه ببرم. وضعیت گروهی شما را نمیدانم. اما من بیست سال پیش با گروهی فرانسوی در فرانسه نمایشی را برگرفته از سیزده داستان آنتون چخوف به زبان فرانسه به صحنه بردم. نمایش حالت قصه گویی هزار و یک شب را پیدا کرد، ضمن اینکه تکنیک اجرایی در صحنهای خالی از المانهای مدرن نمایشی آکنده بود. بیست و پنج دقیقه از این نمایش دو ساعته بر کانال من بر یوتیوب موج است. از دیشب به سرم افتاده است که این کار را که ترجمه هم کردهام با گروه شما کار کنم.