نمایش «کالیگولا» برام تجربهای متوسط بود؛ فازِ یه کار تجربی -کارگاهی که زحمتشون معلوم بود، ولی چیزی کم داشت تا به اوج برسه. مثل موسیقی فالشی بود که بدون تخصص هم میفهمی یه جای کار میلنگه . اینجا هم تئاتر، جونِ کافی نداشت که محکم من رو توی خودش نگه داره. نورپردازی اما خیلی خوب بود، نقطهی قوتی که فضا رو زنده میکرد.
نمایشِ شلوغی بود و گاهی حرکاتی که اضافهکاری بود
بازیها هم یکدست نبودن ! چند تا نقش ضعیف بودن، و یه بازیگر خوب هم نگاهم رو گرفت.
چیزی که آزارم داد، این بود که دو بازیگر نقش کالیگولا رو بازی میکردن، اما از هم منفک نبودن؛ نه اینکه یکی وجه قدرت و تنفر رو نشون بده و دیگری احساس و پوچی و … ، و این بیشتر جنبهی ظاهری و نمایشی برام داشت تا معنایی !
ایدهی تلفیق «کالیگولا» با «ریچارد سوم» رو خیلی دوست داشتم، جرقهای خلاقانه بود.
فیلم دیدنها و صحنه پایانی هم خیلی جذاب بود
با احترام ۲/۵ ستاره که از نیم محرومیم
⭐️⭐️⭐️