هر جانور که باشد بگریزد از بلایی
من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟
👤امیر خسرو دهلوی
از سایه های درونم تغذیه کرده بود.
خیلی وقت بود سراغی از او نگرفته بودم.
او از من خبر داشت،بر خلاف من که در خواب غفلت به سر می بردم.
بعد از مدت ها سراغی از او گرفتم و به دیدارش رفتم.
به محض ملاقات با او،متوجه
... دیدن ادامه ››
شدم جمله ای را دائم زیر لب با خود زمزمه می کرد؛
شیطان هیچوقت بیگانه ای خارج از ما نیست بلکه در قلعه ای محکم در درون هر یک از ما پناه گرفته است.
آشنا بود،جمله متعلق به (( یونگ )) بود.
از رنج دادن و رنج کشیدن من لذت می برد.
زندانی او بودم.
هیولایی بود از جنس تاریکی،نفسانی،احساسات بی ثبات،کنترل گر،بد بین و...
او نمایندهی چیز هایی بود که از مخفیگاه یا کمدی دربسته که مدتها در آن پنهان و فراموش شده و حالا بیرون آمده!
چقدر مرا یاد مرد فیل نمای دیوید لینچ می انداخت...
مدت مدیدی در انتظار این سبک نمایش بودم.
تو را در مواجهه با خود واقعی ات به چالش بکشد.
تا حدود بیست دقیقه ابتدایی نمایش،شاید پشیمان از انتخاب نمایش شوی،اما به یکباره غافلگیر خواهید شد!!
موسیقی،دیالوگ ها،کارگردانی،لباس ها و مابقی المان ها در حد استاندارد نمایش بودند.
بازی ها همانگونه بود که می باید و انتظار می رفت،اما بازی خانم الوند در لحظات اوج نقش به نظر کافی نبود.
شروعی به جا برای نمایش های ۱۴۰۴
حتما مجدد به تماشای این اثر خواهم آمد👌
خسته نباشید عرض میکنم خدمت تمامی گروه🌹🙏