“نمایش جگر هندی تلاشی نافرجام برای تلفیق یک داستان حکیمانه کلاسیک با عناصر مدرن بود، اما این تلفیق نهتنها موفقیتآمیز نبود، بلکه به شکلی ناهماهنگ و سرهمبندیشده اجرا شد. روایت اصیل و پرمغز اثر کلاسیک، در چنگال اجرای بیظرافت و شوخیهای زرد گرفتار شد شوخیهایی که نه در خدمت متن بودند و نه کمکی به پیشبرد داستان میکردند.
همه ی این ها نمایش را به اثری گسسته و بیهویت تبدیل کرده بود که نه میتوانست از اصالت حکایت کهن بهره ببرد و نه جسارت و نوآوری یک اثر مدرن را در خود داشت. نتیجه، داستانی بود که هویت خود را از دست داده و در میان دیالوگهای سطحی، موقعیتهای ناپخته و اجرای ناهماهنگ گم شده بود.
نمایش به جای خلق موقعیتهای کمدی هوشمندانه، به شوخیهای سطحی و پیشپاافتاده متوسل شد که تنها باعث فرسایش متن و از بین رفتن ظرفیتهای روایی آن شد.