نمایش «یوزف کا»: یک تحلیل عمیق از هویت و سیستمهای اجتماعی
دیشب، پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ماه 1403، به دیدن نمایش «یوزف کا» به کارگردانی
... دیدن ادامه ››
شهروز دل افکار در عمارت نوفل لوشاتو نشستم.
این نمایشنامه که اثر محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور بود به نظر من یک برداشت فوقالعاده متفاوت و جذاب از "محاکمه" اثر فرانتس کافکا را ارائه داده است.
بازیگران این نمایش تماماً بینقص بودند، اما بازی بهروز پناهنده، مرتضی امینیتبار، سحر عبدالملکی و پانیذ نصیری به طور ویژه من را شگفتزده کرد.
دوست داشتم تحلیلی از این نمایش بنویسم تا کسانی که قصد دیدن آن را دارند، پس از تماشای نمایش، از آن لذت بیشتری ببرند.
اما پیشنهاد می کنم برای لذت بردن از کشف فرم معمایی نمایش از خواندن آن پیش از دیدن نمایش پرهیز بفرمایید.
در آغاز نمایش، یوزف کا از یک بدن بیجان روی تخت بیدار میشود و لباس بچگانهای به او میپوشانند. او میگوید: «این لباسهای من نیست». اما به او گفته میشود که این لباسها، لباس های شانس اوست، شانسی برای زندگی دوباره!
نمایش تماماً به موضوع هویتبخشی به افراد و تأثیر عواملی همچون مذهب، قانون و سنتهای اجتماعی در این فرآیند پرداخته است.
تا سن بلوغ ما شاهد یک داستان واحد هستیم در واقع تا اینجای نمایش، به برابری کامل زن و مرد اشاره میشود و تنها تفاوت آنها را در اندام جنسیشان میداند؛ تفاوتی که تا زمانی که از آن استفاده نشود، اهمیتی ندارد.
اما از سن بلوغ، ما شاهد دو شخصیت و چهار داستان هستیم که به موازات هم پیش میروند :
1. شخصیت دوشیزه بورتسنر و دو داستان
2. شخصیت آقای کا و دو داستان
داستان اول بورتسنر:
عوامل مختلف اجتماعی به بورتسنر هویتی تحمیل میکنند که او را به یک کالای جنسی تبدیل میکند.
از نوع پوشش و آرایش گرفته تا رفتارهایی که بهطور غیرمستقیم نقش او را در جامعه مردسالار تعریف میکنند.
بورتسنر در مواجهه با مردان مختلف، نقشهای متعددی ایفا میکند و در نهایت در این سیستم اجتماعی پایینترین جایگاه ممکن را به عنوان یک زن تصاحب می کند.
داستان دوم بورتسنر:
در این بخش، بورتسنر به یک وکیل تبدیل میشود که مدافع حقوق عدالتخواهان و مبارزان سیاسی است.
آرزوی او این است که از بتواند حداقل از یک فرد بیگناه در زندگی خود دفاع کند، اما در نهایت این آرزو با قتل او پایان مییابد.
داستان اول آقای کا:
جامعه، سنتها، قانون و مذهب، هویت یک مرد خوشگذران را برای یوزف کا میسازند. او ارزشهای سرمایهداری را به عنوان ارزشهای خود میپذیرد. کسب درآمد می کند، شرکت تاسیس می کند، ازدواج می کند، به هسمرش خیانت میکند، همسرش را از دست میدهد و در نهایت با استفاده از پول و تبدیل زنان بهعنوان ابزار جنسی، به سبک زندگی خود ادامه و پایان میدهد.
داستان دوم آقای کا:
در این بخش، شرایط بهگونهای پیش میرود که یوزف کا به یک مبارز تبدیل میشود و در برابر قوانین، مذهب و سنتها ایستادگی میکند.
او به تدریج و با یک دفاعیه در زمان محاکمه به یک قهرمان ملی تبدیل میشود، اما در نهایت بهدست سیستم برای او پاپوش دوخته میشود و اعتراف اجباری او به قتلش میانجامد، در حالی که به مردم گفته میشود که او خودکشی کرده است.
جالب است که در این چهار داستان موازی، شخصیتها در مقاطعی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
بهعنوان مثال، دوشیزه بورتسنر بهعنوان وکیل، وظیفه دفاع از آقای کا را در جریان مبارزاتش بهعهده میگیرد و از سوی دیگر، آقای کا که پیر و خوشگذران است، بورتسنر را به معشوقه خود تبدیل کرده و از او سوءاستفاده میکند.
در نهایت، صحنه آغازین نمایش دوباره در پایان آن تکرار میشود. جسم بیجان یوزف کا روی تخت و تولد دوباره او که نمایشی از تکرار و چرخهوار بودن وضعیت شخصیتهاست.
واقعاً نمایش «یوزف کا» به شکلی عمیق و چندلایه به مفاهیم هویت و ساختارهای اجتماعی پرداخته است.
استفاده از چهار داستان و چهار هویت متفاوت برای نمایش تأثیر مذهب، قانون و سنتها بر رشد فردی شخصیتها، یک اثر جذاب و پیچیده را به وجود آورده است.
انتخاب بازیگران و قدرت بازیهای آنها نیز در ارائه این مفاهیم پیچیده نقش حیاتی داشته است.
پیشروی دو داستان آقای کا و دوشیزه بورتسنر، تداعیکننده ی همان فضای کافکایی است که در آن هر دو شخصیت درگیر سیستمهای اجتماعی و هویتی هستند که نمیتوانند از آنها فرار کنند.
این تقابلها، زمانی که شخصیتها در کنار هم قرار میگیرند، پیچیدهتر میشود و نشان میدهد که چطور افراد در درون یا در برابر سیستمهای اجتماعی میتوانند هویتهای مختلفی پیدا کنند یا حتی هویتشان به آنها تحمیل شود.
در نهایت، تکرار تولد دوباره و مرگ آقای کا در پایان نمایش، نشاندهنده چرخهای بیپایان از اسارت و بازگشت به همان نقطه اولیه است. این پایان، همانند آثار کافکا، همواره با تلخی و پوچی همراه است و شاید به نوعی بیانگر پوچی و بیهدف بودن تلاشهای انسانها در برابر نیروهای اجتماعی بزرگ و بیرحم باشد.
نمایش «یوزف کا» با استفاده از این مفاهیم فلسفی عمیق، به مخاطب فرصتی میدهد تا در مورد هویت، آزادی و فشارهای اجتماعی فکر کند و به بررسی نحوه تأثیرگذاری سیستمهای اجتماعی بر فرد و هویت او بپردازد.
اشکان رفیعی - بیست و ششم بهمن ماه 1403