در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین افتخارزاده درباره کنسرت-نمایش آفریقا خورشید خودش را می‌کشد: سلام. یک راست میرم سر اصل مطلب : علت اکثریت کامنت‌ها که اینکه صدای گر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:43:38
سلام. یک راست میرم سر اصل مطلب :
علت اکثریت کامنت‌ها که اینکه صدای گروه موسیقی بالاست و صدای بازیگرها پایینه انتخاب سالنه انتخاب سالن بزرگترین ضربه‌ایه که به این کار وارد می‌شه چون نه توی طراحی صحنه ،نه توی نور ، نه توی چیدمان بازیگرها و میزانسن‌هایی که می‌دی کمکت می‌کنه فقط ضربه زننده است تنها چیزی که مجاب می‌کنه یک آدم رو که بشینه توی یک صحنه عریض و این کار رو ببینه که بازیگرها عملاً نمی‌دونن باید چیکار کنن و فقط از راست به چپ از چپ میرن فقط تعداد گروه موسیقی و تعداد بیش از حد گروه کره که باز فرم قصه ی خودش رو داره و دلیل وجود گروه فرم رو توی این کار باز هم توجیه پذیر نمی‌دونیم شاید فقط کارگردان خواسته نفر زیاد کنه که روی این حساب که فروشش بره بالا سرجانب هر کسی ۴ نفر بیان سالن پر بشه.
سردرگمی گروه فرم و توجیه نشدن گروه فرم برای رقم زدن یک اتفاق توی کار بیداد می‌کند یک طراح حرکت یک طراح فرم باید گروهش رو توجیه کنه که این حرکت رو به خاطر این نماد داریم میریم و این مفهوم رو می‌خوایم برسونیم اگر این کار رو نکنه گروه فرم کاملا آسیب میبینه یعنی یک نفر از گروه فرم وقتی که فیس داره معلومه پس هرگونه اکت و میمیک برای من القا کننده یک حرکت هرگونه سیستمی که پیاده می‌کنه برای من برای مخاطب یک مفهومی رو داره اجرا می‌کنه وقتی این ناهماهنگی توی گروه فرم پیش بیاد انگشت اتهام به سمت لیدر کار یعنی طراح گروه فرم نه کس دیگه.
کار اساساً کارگردانی نشده یعنی بازی‌ها وله تا یه جایی پیش می‌بره بعد دیگه بازیگر نمی‌دونه باید چیکار کنه اساساً درگیر ژسته حتی توی سکوتش بازی انجام نمی‌شه بازی قفل می‌شه زندگیش جریان نداره روی صحنه یعنی ادامه کار خودش رو انجام نمیده دیالوگش رو میگه می‌ره میشینه سه چهار جا این کار به شدت ... دیدن ادامه ›› تو مخه تو ذوق میزنه جاهایی که بازیگر بازی نداره میره میشینه مثل حالت تعزیه می‌شه و نه تنها می‌شینه ساده هیچ کاری هم نمیکنه و هیچ ری اکشنی نشون نمی ده نسبت به اتفاقی که الان روی صحنه داره انجام می‌شه هیچ ری اکشنی نداره یا اگر می‌خواد داشته باشه انقدر غلو آمیزه توی مونولوگ ها انجام میشه فوکوس کشی محسوب میشه و بازی دزدیه .
میزانسن‌ها خیلی خطیه و خیلی رفت و آمد هیچ منطق و القای احساساتی نیس از چپ به راست از راست به چپه می‌تونست از هندسه خیلی کمک بگیره ی‌تونست چند تا قاب مثلث و دایره به ما بده بازیگر حرکتش محدود به چپ و راسته.
دیالوگ‌های توهم توهم و بازی در سکوت‌هایی که باید خیلی با صدای آروم‌تر انجام بشه ولی هم شدت صدا بیشتره هم شدت اکت بیشتره فوکوکشی محسوب میشه و تو بازی رو از دستت می‌پرونی نمی‌دونی الان واقعاً اجرا کجا داره اتفاق می‌افته ، اینوره اونوره، بازی به یه گیجی می‌رسه در بعضی از کارها و کاملاً طبیعیه و کاملا عمدیه ولی توی این کار با این شیوه کارگردانی البته اگر بشه روی کارگردانی شیوه گذاشت با این شیوه کارگردانی جایی نداره این همهمه این درصد شلوغی این درصد چند بار اجرا کردن یک قضیه جایی نداره.
طراحی صحنه به شدت سبکه و به شدت ساده است و این اصلاً نجات دهنده نیست ما هیچی رو نمی‌فهمیم از طراحی صحنه نمی‌دونیم الان اینجا دفتر کار خیابان یا صحنه تئاتر هیچ فضایی رو به من القا نمی‌کنه با وجود اینکه صحنه خیلی بزرگه یا بازیگرها و کارگردان و طراح صحنه فکر نمی‌کردند که صحنه انقدر گنده گیرشون بیاد یا فکرش رو کردن ولی چیزی برای ارائه نداشتن اساسا ۶۰ ۷۰ درصد از صحنه لخته نه با بازیگر می‌شه پر کرد نه با چی می‌شد این کار رو راحت توی یک سالن ۶۰ ۷۰ متری هم جمعش کرد فقط شاید تنها دلیلی که سالن انقدر عریض باشه تعداد بچه های گروه موسیقی که جاشون زیاده و جا بشن ، چون فرم فقط میاد پر می‌کنه یک حالت گروه کر داره پر می‌کنه فضا رو، باشه نباشه هیچ کمکی به روندی قصه اضافه نمی‌کنه ، در صورتی که ما در تعریف گروه کر و فرم داریم که این‌ها هم باید یک قصه‌ای داشته باشند یا این قصه کمک کننده است به روند کار یا یک قصه جدایی دارن اینجا هیچی رو نمی‌بینیم ما فقط یه بخش‌هایی رو می‌بینیم انگار که مثلاً از یه نمایشنامه‌هایی کشیده شده بریده شده اومده باشه با این جمله که فلان حرکت قشنگ بوده یا این حرکته چقدر خفنه این باشه بهتر می‌تونست از فرم از تعداد گروه کر استفاده کنه ، جریان کش ها و عروسک های خیمه شب بازی رو من نفهمیدم دلیلش چیه شاید دلیلش به سلطه گرفتن آدم‌ها باشه ولی اینکه این قضیه این مقوله جنسیتی بشه بهش اتهام وارده کاراکتر اصلی رو یک مرد داریم وقتی اون آدم زیر سلطه زن میذاریمش داستان سیاسی میشه که اصلاً جایی توی این قصه نداره فمنیستی و اینا میشه یکم که اصلاً جایی تو این قصه نداره.
درمورد بازی‌ها دچار چند دستگیه و یک دست نیستش یک سری از بازیگرها بازیگرهای تکنیکی هستند و یک سری‌های دیگه بازیگرهای غریزی و وقتی که مقابل همدیگه قرار می‌گیرند غیر قابل درک میشن به خاطر همین مخاطب بیشتر سوق پیدا می‌کنه که مونولوگ ببینه تا دیالوگ .
چیز دیگه‌ای که توی حرکت بازیگرها وجود داره شما احساس می‌کنید که بازی‌ها کاملاً برعکس چیده شده یعنی برای برای پشت بیشتر دارن بازی می‌کنند تا مخاطبی که روبروشون نشسته چون کار بیش از حد ماسکه داره حالا این ماسکه هم با پارتنر انجام می‌شه و همین که خود بازیگر خود شماست که می‌کنه حالا با اکت‌های دستی که داره یا با چرخش‌های بالاتنه‌ای که داره خودش رو ماسکه می‌کنه و وقتی که شما به عنوان مخاطب خودتو می‌ذاری جای گروه موسیقی میگی چه حرکت خوبی و اصلاً ماسک نیست و باز هم اینجا میشه یک مهر تاییدی گذاشت روی این حرف که کارگردان روی بازی‌ها اصلاً هیچ نقشی از خودش به جا نذاشته و فقط گروه موسیقی پر وبال شده.

ببخشید که زیاد وقتتون رو گرفتم.