پنجشنبه به دیدن این نمایش نشستم. واقعیتش برنامهای برای تماشای این نمایش نداشتم اما گذری از اطراف میدان انقلاب گذر میکردم که تصمیم گرفتم سری به سالن مولوی بزنم و حدود نیم ساعت قبل از اجرا بلیت رو خریدم و گمانم هم این بود نمایشی شعارزده رو خواهم دید که البته در پایان هم به همین نتیجه رسیدم اما نه به آن شدتی که در ذهنم تصور داشتم. در مورد فرم اجرا و دیالوگها و بازی بازیگران صحبتی ندارم چون چیزی برای صحبت کردن ندارند البته.
فقط چند نکته لازم دونستم بگم که اینکه تئاتر مولوی پیشتر سالنی بود که نمایش های خوب و محکم دانشجویی در اون نمایش داده میشد و حیف از این اجرا. دوما واقعا کسانی که به تماشای تئاتر میان چرا متوجه نیستن تماشای تئاتر یه اصول اولیه مثل سکوت در حین اجرا، ور نرفتن با گوشی رو احتیاج داره. قبلا از این رفتارها مثل پچ پچ کردن، خش خش کیسه و نور گوشی تعجب میکردم اما الان دیگه چون میدونم اینها دیگه بخشی از فرهنگ تئاتر دیدن شدن تعجبی نمیکنم و میدونم باید باهاش کنار اومد شوربختانه. فقط امیدوارم بدتر نشه...
مسئله سوم هم باز شدن درب سالن نه یک بار نه دو بار نه سه بار بلکه چند بار در حین اجرا بود. گروهی کنجکاوانه !! سرک میکشیدن داخل که اجرا در چه مرحلهای هست و یا راه دادن تماشاگرها نیم ساعت بعد اجرا که تازه انتخاب کنن کجا بشینن و کلی نور بندازن و ... واقعا سالن مولوی چش شده که حتی نمیتونه یه درب اجرا رو بسته نگه داره؟؟
بعد کلی صحبت در پایان یه تشکر هم داشته باشم از گروه موسیقی که بهترین بخش کل این اجرا بودن.