در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسام درباره نمایش چشم اندازی از پل: اجرای موفقی نبود ، نه از نظر محتوا نه فرم هر چیز مربوط به صحنه و ن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:46:25

اجرای موفقی نبود ، نه از نظر محتوا نه فرم
هر چیز مربوط به صحنه و نمایش واقاً بد بود و بازیگرها بدتر البته که همه اینها ابزارهای کارگردانی بودن که احتملاً همه رو اسیر ضعف هنری خودش کرده.
با اطمینان کامل میشه گفت برای کسی که نمایشنامه میلر رو خونده اصلاً مخاطب آگاه با این هزینه‌ای که کرده خوشحال از سالن بیرون نمیاد.
اولاً که از منظر محتوایی به اصل نمایشنامه پایبند نبودید.(اسپویل) مثال: چندتا از کارکترها رو حذف کردید (مثلا لوییز یا مایک یا شخصیت قصاب رو هم همینطور که با احتساب نداشتن نقشی در نمایشنامه ولی وجودش برای اِدی بسیار معنا دار بود اینکه اِدی ناگهانی متوجه شد دو مهمانش کنار چندتا مهاجر دیگه ساکن شدند و تازه متوجه شد که چه گندی بالا آورده و حتی پشیمون هم شد و میخواست هر چه سریع تر بفرستتشون چندتا بلوک اونورتر.)
چرا بخش های مهمی از داستان و جملات رو باب میل خودتون حذف کردید؟ تاخیر و تاخر وقایع رو هم حتی رعایت نکردید! واقاً با چه هدفی این ریزجزئیات معنادار و ظریف میلر رو نادیده گرفتید؟ اگر براتون این پایبندی اهمیت نداره پس حرف و جان کلام این نمایشنامه چی بود؟ آقای کارگردان! اثر چشم اندازی از پا میلر یه ساختمان واحده از نظر مجموعه پارمترهای فرم و محتوا و غیره ، دخل و تصرف ناشیانه ای که در این اثر کردید این ساختمان رو فرو ریخته.
فقط به حذف و ... دیدن ادامه ›› اضافه کردن متن نیست که میشه بین اجرا و مخاطب ارتباط بهتری ساخت ، یه اجرای تمیز با همه ابزارهایی که هنر تئاتر در اختیار شما گذاشته خیلی بیشتر اولویت داره.
به غیر از محتوا هم که فضای نمایشنامه میلر اصالتاً آمریکایی و بخش اعظمی ازش هم صرف ایجاد درکی از حال و هوای فضای آمریکایی برای مخاطبه ، کتباً و دقیق فضا رو توصیف کرده که در حین فضاسازی با کلمات ، راهنمای ساده‌ایه برای چیدمان صحنه برای کارگردان‌‌ها ولی نمایش شما نتونست یک دهم این فضاسازی رو برای مخاطب ایجاد کنه با وجود موسیقی و بیان و مثلا یه تمپوی بالا که ارجحیت داشته باشه و ضرباهنگ ناکوک این اجرا رو به اون چیزی که در خور‌ متن باشه برگردونه. همه به شکل ملیحانه ای دارن دیالوگ های نمایشی اساسا تند ، باحرارت بالا و با تنش بسیار زیاد رو اجرا میکنند! دیالوگ هایی که حتی میلر هم بارها تکرار میکنه که داره با افروختگی شدید بیان میشه!
هیچ ایرادی نیست که چرا جنسیت وکیل رو از مرد به زن کردید ولی آخه چرا مهمترین مونولوگ های این شخصیت رو حذف کردید از متن اجرا؟
انتخاب موسیقی هم که در حد بسیار ضعیف!
در وصف نمایش فقط همین بس که عصیانگری کتی رو هنگامی که تصمیم گرفت جلوی ادی با رودولفو برقصه به یه شخصیت نق نقو تقلیل دادید.
شما که در جهت دور زدن محدودیت ها (که واقاً آفرین این بار) خلاقیت به خرج دادید و صدایی از بحث و مجادله و نزدیکی ادی و کتی نمایش دادید پس چرا دوباره در انتهای اون صحنه مهم همه چیو خراب کردید و یکی از مهمترین بخش های متن که نزدیکی ادی و رودولفو بود رو حذف کردید) و در عوض به مارکو هم دیالوگ های دم دستی در باب قدرت نمایی اضافه کردید؟ اینه دغدغه معاصر؟
کسی با اِلمان های جدید و ایده های نو اضافه شده به نمایشنامه مشکلی نداره از صحنه بگیر (مثل تاب) و یا عوض کردن مرد به زن شخصیت الفیری (گرچه که فکر نمیکنم شکافی رو کم کرده باشید) ولی ایرادی هم وارد نیست.
ایراد در بخش های خیلی بزرگتریه: اینکه مثلا کجای دنیا دوتا مهاجر که چند شبانه روز روی کشتی بودن با اون استایل ها دیده میشن که شما همچین طراحی لباسی انجام دادید یا شیطنت میلر در باب اون زنانگی شخصیت رودولفو چیشد پس ؟ متاسفانه این همه ظرافت و عمق رو نادیده گرفتید!

سپهر، محمد ابراهیمی و امیر غریبی این را خواندند
Ali Bayat، _khaaki_Elham و علی روان بُد این را دوست دارند
عجیبه می فرمایید زنانگی شخصیت رودلفو شیطنت میلر بوده، بلکه آنچه در مورد زنانگی رودلفو مطرح می شود صرفا تهمت ها و تخریب ادی است. اون بخش های حذف شده یا کسان حذف شده، از نظر بنده که مقاله های بسیاری خواندم درباره این اثر به شکل دیگری که ارائه شد جواب بهتری داشت. من این نمایشنامه رو بالای دویست بار خواندم و کلمه به کلمه شو حفظ هستم. سئوال مهم بنده از شما این است، جنس سئوال از دوست دیگری، که پاسخی برای آن نداشت، نمیدانم چرا شما علاقه مندید به اینکه این اجرا از محتوای اصلی نمایشنامه فاصله داشت. در بازنویسی این نمایشنامه اتفاق بزرگی رخ داد. و اونم بزرگ نمایی دلیلی بود که آرتور میلر این نمایشنامه رو نوشت. آیا شما خبر دارید چرا آرتور میلر این نمایشنامه را نوشت؟
رحمان خوب زاده
اینکه جایگاه یک دانای کل را به خود گرفتید عجیب و غریبه و طبیعی است، اینکه همه چیز را میدانید هم عجیب است. اما شجاعتت رو تحسین می کنم که اینطور با اعتماد به نفس به معاشرت می پردازید. اما منی ...
گفتگو شما با بقیه رو خوندم ؛ این تکرار جمله‌ی “هزاران بار این اثر رو خوندم” خیلی جایگاه دانای کل شما رو دقیق‌تر توصیف میکنه. لااقل یکی در میونش کنید که سوتفاهم برای بقیه مخاطباتون نشه. اینکه شما هم در این جایگاه از مخاطب سوال میپرسید تحسین میکنم و برای من عجیب است. چون گویا اینجا شما همه چیز رو راجب این نمایشنامه میدونید. احتمالاً میلر هم از هر کسی بهتر میشناسید.
خسته نباشید
بله اساسا متن قوی آرتور میلر که جهان شموله و برای هر کشوری قابل همذات پنداری، چه نیازی به بازنویسی اونم یک بازنویسی بسیار ضعیف داره؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید