آقای کارگردان که نویسنده فیلمش هم هست، از نویسندگان فیلم پرویز هم میباشد. فیلم پرویز در زمان اکران خودش توانست مخاطبان قابل توجهی جذب کند. حالا بعد از چندین سال جناب کارگردان فیلم خاطرات... همان تم فیلم پرویز را دوباره تکرار کرده: زندگی یکنواخت یک پدر و پسر با ورود یک زن دچار اختلال میشود، همین. تفاوت میان این فیلم ضعیف و بی سر و ته با فیلم متوسط پرویز در این است که در فیلم پرویز میشد نگاه و رویکردی روان شناسانه یافت، اما در خاطرات... یک تخیل مسخره و بی سر و ته بدون هیچ رویکردی فقط تصویر برداری شده، آن هم به بدترین شکل نورپردازی و کادربندی. جناب کارگردان آبروی فیلمبردارش را هم برده و بازی عقب افتاده ای از بازیگرانش گرفته و آنها را هم در بحث بازیگری چند متر به عقب پرت کرده. فیلم یک اثر بدون جذب، سرد، بی روح و محتوا و به شدت متکبرانه است که میخواهد ساده و بی ادعا باشد اما کاملاً مشخص است که کارگردانش خودبزرگ بینی دارد اما سعی در تواضع میکند.