بهترین تئاتر رئالی که تا حالا دیدم.
تئاتر حاضر انگار خود زندگیه. خیلی نزدیک. خیلی واقعی. بدور از هر فیلتر. فاصله ی زیادی بین نویسنده، کارگردان، بازیگرها با مخاطب نیست و همین باعث میشه حسها بهتر منتقل بشه.
خبری از او نیست خیلی زیاا از مخاطبان خنده گرفتن و گریه. خنده های موقعیت و از ته دل و گریه بریا هر چیزی که ممکنه توی زندگی همه پیش بیاد. دوست داشتن یک طرفه، بچه دار نشدن، مهاجرت و...
متن خیلی قوی و پخته بود. (من فقط یک جا دیالوگ اضافه دیدم اونم اونجا که فروغ با چشم گریون از اتاق میاد بیرون و میگه مامانم ... و همینطوری
... دیدن ادامه ››
اون دیالوگ تا آخر نمایش ول میمونه)
بازیگرها هم عالی بودن همه اما خانم احمدی یک کمی انگار نسبت به بقیه غریبه تر بودن. این میتونه هم عمدی باشه (چون نقششون اینطوری اقتضا میکنه) هم ممکنه بخاطر این باشه که جایگزین بازیگر دیگه ای شدن و دیرتر به گروه پیوستن.
اتفاق خاص شبی که من رفتم، حضور روانشناس و تحلیل رفتارهای شخصیت بعد از نمایش بود که ارزش افزوده نمایش محسوب میشد. این صحبت آقای مولانیا رو واقعا حس کردم که گفتن هدف اصلی همه گروه ما، اینه که یه چیزی به مخاطب اضافه بشه. مطمئن باشه دغدغه هاش دیده میشن و حالش بهتر بشه.