نمایشنامه مولف کراوچ ذیل تئاتر In-yer-face بریتانیا دسته بندی شده و اتکایش بر روند درگیرکردن، تحریک کردن مخاطبان با محتوی های شوکه کننده است و البته مشارکت تماشاگران برای ساخت کلیت نمایش .
مخاطب رمضانی بر اساس این نمایشنامه است و من اجرا را بعد از رفع توقیف دیدم .
در مخاطب رمضانی چیزی که توی ذوق ام زد اول تلاش برای بازسازی موقعیت ها و واکنش های طبیعی بود.. حالا شاید سوء برداشت من باشد مثلا در طی اجرا چند نفری با سر و صدای نمایشی و به نظر برنامه ریزی شده سالن رو ترک می کنند و یا یک نفری در آخر اجرا با تصنع درباره نمایش اعتراض می کند و ...تا مثلا اینطور وانمود شود که اجرا خیلی جنجالی و مجادله برانگیز و دفع کننده است که این موقعیت به نظر جعلی و تصنعی با حقیقت برانگیزاننده و خلع الساعه این شیوه تئاتر در مغایرت قرار می گیرد
دوست منتقد اندیشمندم خانم نیلوفر ثانی در بخشی از نوشته شان در مورد این نمایش به جنبه آگاهی بخشی نمایش در ارتباط با رویدادهای اجتماعی اعتراضی کنونی و همزمانی محور آن دربارهی فجایع تجاوز و آزار جنسی به زنان و دختران بهویژه در عرصه سینما و تئاتراشاره کرده اند.. من اعتقاد چندانی به وجه آگاهی بخشی این نمایش ندارم فکر می کنم جابر رمضانی دغدغه زیادی نسبت به مسائل جنسیتی و جنبش زنان در این نمایش ندارد به نظر می رسد همانطور که در پی لانسه
... دیدن ادامه ››
کردن خودش به عنوان یک کارگردان اکسپریمنتال جنجالی است به طوریکه در متن اجرا هم بارها به آن اشاره شده بود صرفا از مسئله تجاوز به شکلی که طرح می شود بیشتر قصد تکنیکال دارد. به مهیب بودن و دهشتبار بودن نوع تجاوز نظر داشته تا به واسطه طرحش ذیل شیوه تئاترIn-yer-face مخاطب شوکه و بهت زده شود و در ادامه حتی با شجاعت برانگیزاننده ای یک واقعیت نمایشی از نام و جایگاه خودش در کسوت کارگردان و البته برخی از بازیگرانش می سازد که آن هم شوکه کننده است. موضوع ذهنیت تجاوز به نوزاد و پورنوگرافی کودکان و کتک زدن تماشاگر نمایش توسط بازیگر نمایش...
استفاده از نام خود جابر رمضانی البته در واقعیت نمایشی مخاطب، یک خودافشاگری ویرانگر و جسارت تخریبی و البته نمایشی در راستای متحیر کردن مخاطبان در روال تکنیکی نمایش قابل بررسی است و نه بیشتر... اما مسئله یا شاید پرسش اصلی اینجا است که نام حقیقی و حقوقی جابر رمضانی( خارج از این نام در واقعیت نمایش مخاطب) در برابر رویدادهای اجتماعی و روایت های تجاوز به زنان دست اندرکار سینما و تئاتر چگونه تحلیل میشود؟ موضع گیری او خارج از صحنه و سالن امن تئاتر و به دور از واقعیت نمایشی که در آن به بیرحمانه ترین شکل ممکن افشاگری خودویرانگرانه ای می کند و خود نمایشی اش را به مسلخ می کشاند، چیست؟ خارج از این یک ساعت و خورده ای اجرا، آیا در واقعیت بیرونی اجتماعی که در آن گویا تعدادی هنرجو تئاتر روایت های موردتعرض قرارگرفتنشان توسط یک فرد را تحت عنوان شکایت به خانه تئاتر برده اند و نتیجه ای در برنداشته جز خفه شدنشان و تداوم فعالیت آن فرد در سالهای بعدی ....آیا او و دیگر همکارن نوآور و اکسپریمنتال و پیشروی مرد او دست کم همدلی اعتراضی با جریان گسترده و ساختاری آزار زنان در محیط های کاری(اینجا تئاتر و سینما) داشته اند؟ این یک پرسش صادقانه است آیا چنین فعالیت هایی در عرصه عمومی ، خارج از سالن نمایش برای اهالی نمایش قابل پیگیری هست؟