به دوش کشیدن نام بیضایی، خیلی سنگین و سخته! و خب قطعا همین نام می‌تونه انتظارها رو به شدت بالا ببره.

انتظار من هم خیلی بالا بود و به نظرم این کار می‌تونست خیلی بهتر و پخته‌تر اجرا بشه. تا اینکه در انتهای نمایش متوجه شدم که این گروه چقدر جوان هستن! با در نظر گرفتن این موضوع، به نظرم خوب تونستن از پسش بربیان.
متن سنگین بود ولی بیان‌ها خوب بود به نسبت و بدون تپق دیالوگ‌هارو می‌شنیدیم.
موسیقی‌دوست هستم، اما بعضی جاها صدای بلند موسیقی باعث می‌شد صدای بازیگر موقع ادای دیالوگ رو گم کنیم. این موضوع در ابتدا بیشتر بود و همین باعث می‌شد دیرتر با نمایش ارتباط برقرار کنیم. بعضی جاها حتی نیازی به موسیقی هم نبود.
به نظرم چاشنی طنز خیلی جاها می‌تونست کلا حذف بشه و برای رفع یکنواختی کار، از موارد دیگه‌ای کمک گرفته بشه.


یه دو تا موضوع حاشیه‌ای هم که لازم می‌بینم اشاره کنم اینه که پیش از ورود به سالن، فردی که احتمالا مسؤول سالن بودن، اومدن و خوش‌آمد ... دیدن ادامه ›› گفتن و عذرخواهی کردن بابت تأخیر و شاید به خاطر میمیک صورتشون یا بادی لنگوئج، من منتظر بودم بگن نمایش امشب اجرا نمی‌ره و کنسله!! ولی خب چنین اتفاقی نیفتاد. فقط اشاره کردن به اینکه آخرین شب اجراست و بچه‌ها «کدر» هستن! اینکه تماشاگر با این دید وارد سالن بشه که بچه‌های گروه ممکنه خسته باشن یا از موضوعی مکدر، می‌تونه روی مود تماشاگر تأثیر منفی بذاره و اشتیاق رو از تماشاچی‌ها بگیره.

حضور پنج نفر در دو ردیف اول هم واقعا باعث می‌شد نتونم روی دیالوگ‌ها تمرکز کنم و حتی گاهی به خاطر خنده‌های بی‌مورد و بلندشون و تمسخر، باعث شد مدام ارتباطم با اجرا قطع بشه...اشاره کردم، چون احتمال دادم میهمان‌های بازیگرها بوده باشن و لازم بود که گفته بشه تا تو اجراهای بعدی لحاظ بشه و شاید بشه جلوش رو گرفت.


در آخر هم خدا قوت می‌گم به این گروه جوان و براشون آرزوی موفقیت می‌کنم.