برای مخاطبین عزیزی که بیرون ماندهاند
امروز روز عجیبی بود
تماشاگری که به خاطر تاخیر پنج دقیقهای بیرون در مونده بود داشت گریه میکرد.
نزدیک شدم و گفتم ببخشید برای “چهرهی مرد هنرمند” بیرون موندید.
گفت بعله
گفتم خیلی ببخشید دوست نداشتم ناراحتیتونو ببینم ولی بلیط رو امضا میکنن برای یه روز ...
گفت: برید گم شید بابا
گفتم: اخه قبلنا به خاطر تاخیر تماشاگرهاا شکایت کرده بودند و ما ۵:۵۵ تا ۶:۰۵ ورود میدی...
- خفه شید بابا
گفتم: اشتباه ما
- ... بوق ...
... دیدن ادامه ››
بوق ... بوق
گفتم:ببخشید
گفت: مگه ما بلیط نخریدیم؟ بازیشونه این که هر روز یه سری رو بزارن بیرون
گفتم: این به نفع گروه نمایش نیست چون سالن خالی میره و تقریبا در مجموع پنج یا شش روز ما باید میزبان گروههای باشیم که تاخیر کردن.
- برو گم شو بابا. بیشعور. برای منی که چند روز زحمت کشیدم برای این مرخصی سخته که بتونم بازم مرخصی بگیرم. متوجه این هستید. میفهمید یک نفری که کل روز ۱۲ ساعت کار میکنه سخته براش که مرخصی بگیره برای نمایش... شما. شاید یکی نتونه فرداش بیاد؟
گفتم:ببخشید
بلند شد و در حال حرکت با خشم گفت
گورتو گم کن بابا
و...
حق داشت.
کاملا حق داشت
اما ما اگه چند دقیقه تاخیر کنیم هم داد بقیه دار میاد.در صورتی که تاخیر نکنیم و در بسته بشه ورود تماشاگر غیر ممکن میشه.
ببخشید اما
من از امروز تا پایان اجراها هر روز تو صفحه مینویسم که ساعت ورود۵:۵۵ و راس ۶ اجرا شروع میشه، مگر اینکه ورود تماشاگر طول بکشه.
دوستدار شما میر