در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | vahid nafar درباره نمایش بوقلمون: حسین پاکدل بوقلمون ساختار نمایش‌های سنتی و آیینی در برخورد نظری سهل
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:47:47
حسین پاکدل
بوقلمون
ساختار نمایش‌های سنتی و آیینی در برخورد نظری سهل ولی در شکل عملی و اجرایی ممتنع است- فارغ از اشکال مختلف تعزیه یا نمایش‌های برخاسته از آیین‌های محلی یا استوار بر کهن الگوها- آنچه لازم دارد شهری خیالی و همه‌جایی، حاکمی و داروغه‌ای و گزمه‌هایی، پهلوان نامی شهر و تعدادی شاگرد و مرید، بدخواه یا به نوعی کاکارستم شهر، و نوچه‌هایش، بازاری و تعدادی تن‌لش که زالووار به زندگی چسبیده‌اند. مرشدی و قاضی شهر و انبوهی از رعایا که هستند تا شاهدی باشند بر باروری درام. و البته غریبه‌ای مرموز که با بهانه‌ای رمز و رازگونه وارد قصه می‌شود؛ و حالا بستری آماده که درام سر بر بالین پرورش آن گذارد. دیگر بسته به ذوق و سلیقه خالق اثر باید پیش برود، درجا بزند و یا پس‌رفت کند.
خیرالله تقیانی‌پور با بهره گیری از همین نمادها و نشانه‌ها نمایشی ساخته خلاف جهت آن‌چه رایج است. هیچ‌کدام از شخصیت‌های نمایشی بر حسب تعریف تثبیت شده همان نیستند که باید باشند. نه گزمه‌اش آن است که باید نه پهلوانش، نه غریبه‌اش و نه لات‌های آسمان جل بی پناهش و نه حتی مرشد و قاضی‌اش. تنها حاجب‌الدوله‌اش آن است که به باور مدرن باید باشد. شخصیت بوقلمونش چنان با روح و روان و قضاوت‌های عادت شده ما بازی می‌کند که در پایان علی‌رغم خنده‌های و زهرخندهای بیشمار در طول کار چنان حیران میمانیم که تا روزها ذهن و فکر را درگیر می‌کند. بوقلمون نیاز نمایشی امروز ماست. حرف مغفول مانده هنر نمایشی ماست. استواری و محکمی اثر مدیون نوشته و ساختمان درست درام و بعد کارگردانی هوشمندانه، انتخاب دقیق و درست عوامل بویژه بازیگران اثر که خیلی حساب شده درجای خود نشسته‌اند. ... دیدن ادامه ›› اگر قرار بر این باشد که نمونه‌ای شاخص و مدلی ممکن برای هنر نمایشی سنتی به همگان نشان دهیم بهتر است شرایطی فراهم شود این اثر در نقطه نقطه کشور در داخل و جشنواره‌های آیینی و مبتنی بر اسطوره‌ها به اجرا درآید. تک‌تک بازیگران بر صحنه بوقلمون کلاس درس‌اند برای آموختن ظرافت‌های بازیگری شرافتمندانه. بدن‌ها و بیان‌های تربیت شده و آماده همه همراه با موسیقی‌ی به اندازه و حرکات موجز و از پیش فکر شده بهترین نمونه از هماهنگی در آثاری از این دست است. امید که بعد از اجرای موفق آن در تالار چهارسوی تئاتر شهر در فضاهایی دیگر و در زمان‌های متعدد این اثر به صحنه برود تا جمع گسترده تری از این اثر فرح بخشِ عبرت آموز و پرمحتوا بهره ببرند. تنها یک نکته و آن این که به عمد قصه را باز نکردم تا تماشاگر این اثر برود، ببیند و به دنبال جای و جایگاه خود بگردد در این اثر. من تماشاگر کدامم، پهلون اکبر یا رقیبش، مرشد و غریبه، یا حاجب و لوطی و عیاران و یا بوقلمون؟

با احترام
حسین پاکدل