در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | گلریز عباسپور درباره نمایش ماجرای عجیب سگی در شب: کامنت‌های دوستان رو اینجا خوندم و خیلی تعجب می‌کنم. من این کار رو دیشب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:09:57
کامنت‌های دوستان رو اینجا خوندم و خیلی تعجب می‌کنم. من این کار رو دیشب دیدم. به نظر من این کار ، کار متوسط رو به پایینی بود . اونهمه بازی با نور و داستان‌پردازی توی فیلمی که توی پرده داره مطرح می‌شه - که بلافاصله صحنه‌پردازی و دکور کارهای آقای کوهستانی رو به ذهن ادم میاره که البته اون و کاربردش در پیشبرد اجرا کجا و این کجا - به جای اینکه فضای ذهنی و دنیای یک فرد آتیستیک رو برای ما بسازه، بیشتر فضایی به شدت ازارنده می‌سازه که چیزی به داستان اضافه نمی‌کنه.
به نظر من خیلی خوبه که برای ساختن کارهای این چنینی که اختلالی ذهنی یا روانی یا شخصیتی ستون نمایش و اجرا هست، قبل از شروع تمرین و ایده‌پردازی برای کارگردانی ، کارهای اجرا شده‌ی قبل رو ببینیم. توی یوتیوب، لااقل دو تا اجرا در لندن از این کار رو من دیدم که البته دکورش خیلی شباهت با طرح روی بروشور کار داره که خود این هم موضوع مهمیه،.
توی رمان و نمایشنامه اتفاقات حول پیدا کردن قاتل توسط کریستوفر می‌گرده. برای همین دنیای کریستوفر، چگونه دیدنش و چگونه انالیز کردن و نتیجه‌گیری کردنش فضای یک ادمی که با اتیسم درگیره رو برای ما به زیبایی تصویر می‌کنه. اینجا اما معلوم نیست که بالاخره کریستین مهمه، چرا مادرش گذاشته رفته مهمه ، اینکه پدر چرا سگ رو کشته مهمه یا چی ؟ ... متن خیلی تکه‌پاره و بدون تمرکزه. این البتنه از قدرت بدنی بازیگران و بیان قوی و با اعتماد به نفس کریستین چیزی کم نمی‌کنه. بازیگرها همه خیلی خیلی زحمت کشیده‌ بودند و در نقشی که در اومده بود خیلی هم خوب بودند. حرف من اساسا اینه که متن ضعیف اول از همه ، و بعد کارگردانی بدون خلاقیت ، با بهترین بازیگرها هم که باشه، نتیجه اجرای ضعیف و حوصله‌سر‌بری خواهد ... دیدن ادامه ›› بود .
کاش به جای اینهمه تعریف و تمجید به نظر من بی اساس ، نقاط ضعف و نقاط قوت رو به جزییات اینجا بنویسیم که کمکی باشه برای عوامل برای اجراها و پروژه‌های بعدیشون.
در کل اینکه سراغ همچین متنی رفتین که جمعیتی در ایران درگیرش هستن و متاسفانه از امکانات کمی برخوردارن ، قابل تقدیره . با این کار ،هر چقدر کوچیک ، سهمی برای روشن‌کردن ذهن آدمای دیگه در مورد این اختلال دارین که بسیار ارزشمنده.
خانم عباسپور گرانقدر
شاید چون من نه متن اصلی رو خونده بودم و نه اجرایی ازش دیده بودم بدون مقایسه به بهتر و کمتر از این اجرا خروجی ذهنی خودم رو بگم در بخش نخست دکور که منظر دید کریستین بود سراسر به زعم من خلاقیت و نوآوری داشت انتزاعی بودن فضایی که تلفیق بود و نبود هست از زندان تا کمد از محل ورود کشیش که زیر چند کشوییست و اساسا تفکرات ترسناک در مورد حشرات از آنجا ورود میکنند تا قطار ی که حدود صحنه است و حریم اتاق کریستین از تصویرهای انیمیشنی که در پشت در جریان است تا رنگها و نورها
در مورد طراحی نور با وجود نور تلویزیون شما یک سایه در هیچ کجا صحنه بر روی صورت بازیگر ... دیدن ادامه ›› نمی‌بینید
در مورد طراحی لباس رنگ لباس کشیش کلاه مادر که برگرفته از ذهن اوست معلم که خاکستری است و آقای رنجبر که ۹کاراکتر را ایفا میکند که لباسی نه مردانه و نه زنانه است تصور یک کودک در مورد لباس آدمهای تکراری که میبیند در مورد بازیها که هم عقیده هستیم و شاید من کمی بیشتر از بازیها لذت بردم در باب کارگردانی هم نظم بکارگیری و بازی تک تک عوامل میزانسن های خلاق و جذاب کاراکتر های درآمد ه و باورپذیر و یکدست و....
خلاصه من خیلی لذت بردم و البته حتما اجراهای دیگر کار رو میبینم و بعد باز به این اجرا فکر میکنم
من ممنون میشم اگه لطف کنید و لینک های رو به اشتراک بگذارید
۲۲ خرداد ۱۳۹۸
خانم عباسپور عزیز،
متاسفم که از نمایش لذت نبردید. نظر شما کاملا قابل احترامه و من سعی در تغییرش ندارم. چند خطی برای توضیح نظر خودم می نویسم. البته با در نظر گرفتن ایراداتی که شما در کار دیدید.
این اجرا از نظر من نسبت به اجراهای خارجی بالاتر می ایسته. مهمترین علتش هم نزدیکتر بودن به واقعیتیست که در یک ذهن اوتیستیک می گذره. چیز زیبا یا آرامش بخشی(در مقابل آزارنده) در یک ذهن اوتیستیک نمی گذره. این برای خود فرد هم آزار دهنده ست. فردی که چیزی جز یک ذهن اوتیستیک رو تجربه نکرده و امکان قیاس نداره. چه برسه به ماییکه تجربه ذهن غیراوتیستیک رو داریم و می خوایم ذره ای با اون احوال آشنا بشیم و با حال خودمون قیاسش کنیم.

علت مهم دومش هم خطی بودن روند اجراهای خارجی که دیدم. پدر وارد میشه و مادر خارج میشه. دوست خارج میشه و پلیس وارد میشه. در حالیکه ... دیدن ادامه ›› هیچ روند خطی یا منظمی در ذهن اوتیستیک وجود نداره. همه چیز در هم تنیده شده س. مثل این اجرا.

دلیل دیگه هم محکم بودن جایگاه تماشاچی در اجراهای دیگه ی این اثره. در اون اجراها تماشاچی فقط تماشا می کنه. روی صندلیش محکم و امن نشسته، به بود و هویت خودش چسبیده و یک نمایش می بینه. اجرای نوفل لوشاتو اما تماشاچی رو از حیطه‌ی امن خودش بیرون میکشه و با تلاطم های ذهن کرستوفر بالا و پایین میبره. به در و دیوار می کوبه و...

نکاتی که به عنوان ضعف از طرف شما عزیزِ جان مطرح شد، از نظر من نقطه قوت کاره.
بعید می دونم همه ی اینها اتفاقی بوده باشه

ارادتمند شما
۲۲ خرداد ۱۳۹۸
این لینک‌های یوتیوب از اجراهای متفاوت . بازم هست اگر بگردین .

https://www.youtube.com/watch?v=iYGVENxt7t4
https://www.youtube.com/watch?v=xWw5hBT5cnA&t=59s
https://www.youtube.com/watch?v=0LCeiP4PYpw&t=209s ( اجرای دانشجویی )
۲۵ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید