توت افتاد
از درخت.
همانجا دراز بکش که هزاره های بعد
از درک استخوان لگن تو
دستان گونه ای انسان کمی خمیده است
به سمت یکدیگر
ذوب بافت ماهیچه هایت، عطریست به پیشانی سفر دیگر مردگان
من
نامت را
خواب هایت را و جواهراتت را به یاد نمی آورم
اما دوستت دارم
ع
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند