در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجید خادم درباره نمایش تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟: امشب (1 شنبه - 18 / شهریور / 97) این تئاتر را تماشا کردم . از بُعد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:02:05
امشب (1 شنبه - 18 / شهریور / 97) این تئاتر را تماشا کردم .

از بُعد نقاط قوت؛ باید بگویم که نقش‌آفرینی بازیگران، قابل قبول بود .
از زاویۀ ... دیدن ادامه ›› نقاط ضعف؛ بشخصه و بطور کلی، با آثاری که بُعد هنری در آن‌ها قالب است و شاید بقول آن اصطلاحِ متداول در میان اهل هنر، فقط « هنر برای هنر » هستند، زاویۀ جدی دارم. منظورم اینست که وقتی تئاترهایی چون « تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟ » به پایان می‌رسند، در همان حین کف‌زدن‌های ناخواسته، مات و مبهوت داری از خودت می‌پرسی: " خب که چه؟ حالا منظور چه بود؟ " ... حتی شاید در ثانیه‌ثانیۀ تماشای اثر هم این علامت سؤالِ نامرئی روی سرت باشد! اگر صرفاً قرار بر برشی از زندگی (Slice of life) و نمایش بحران‌ها و کابوس‌های برهه‌ای از زندگی یک فرد باشد، خب کار ... خیلی آسان است؛ سوژه‌های بسیار زیادی هم برای فقط‌سرگرم‌کردن وجود خواهند داشت: " دوران بحرانیِ زندگی هر شخصی را می‌بُری و می‌بَری روی صحنه! همین! ". این‌ها تئاترهایی هستند که برخلافِ « باگانه » ایدۀ خاصی نمی‌دهند، برعکسِ « فرآیند » هیچ‌چیزی یاد نمی‌گیری، علی‌رغمِ « سانتی‌متر » - در نهایت ظرافت - تلنگری نمی‌زنند ... و خلاصه ذهنت را به چالش نمی‌کشند و درگیرت نمی‌کنند! در آثار اینچنینی، انگار فقط قرار بوده 70 دقیقه تو را با داستان‌سرایی سرگرم کنند! داستانی که حتی بدلیل تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی با مبدأ وقایع، برایت ملموس و جذاب هم نیست! مشکل اینجاست که نام و محتوای این‌قبیل آثار، خیلی زود فراموش می‌شود و - باصطلاح متداول در ادبیات مدیریت - هیچ ساختاری از خود بجا نمی‌گذارند! تازه بلیتشان هم از همۀ آثار ارزشمندی که در بالا نام بردم، گران‌تر است و دست آخر، ملتفت هم نمی‌شوی که در قبال منابع صَرف‌شده (هزینه - زمان - انرژی)، چه ارزش‌آفرینی‌ای عایدت شده است ؟!

از کاربری بنام آتنا طلوعی که - ورودشان به تیوال را خوشامد می‌گویم - بواسطۀ رپرتاژ آگهی تبلیغاتی در زیر این اثر که بنده را گمراه کرد، متشکرم. تصور می‌کنم اولین یا نهایتاً دومین مرتبه‌ایست که در دام این‌قبیل آثار و کامنت‌های سفارشی می‌افتم؛ امیدوارم تکرار نشود .

برای کارگردان و نقش‌آفرینان، آرزومند صَرفِ منابعشان در آثاری هستم که برای مخاطب، مفید فایده باشند و در یادها بمانند .
آقای بولو :)))))))))))))
۱۹ شهریور ۱۳۹۷
سلام. برای شما آرزوی مؤفقیت می‌کنم، خانم میرزاآقای عزیز .
۱۹ شهریور ۱۳۹۷
با احترام

همیشه حس من این بوده که نظراتی شبیه نظرات شما که "هنر برای هنر" رو نفی میکنند، مقدمه ای هستند بر عبور از خود ذات "هنر". چون توی آفریش هنری تا جایی پیش میرن که "ایده" براشون میشه تمام هستی اثر. یا "آموختن" میشه هدف کار و کم کم خود اون "هنر" گم میشه. خلاصه عرض کنم، نفی "هنر برای هنر" رو آغاز "محتوا زدگی" حس میکنم.

کارهایی مثل "تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟" (با فرض اینکه با بهترین روایت، بهترین اجرا رو داشته باشن) تجربه هایی ... دیدن ادامه ›› هستن برای مخاطب. مگر نه اینکه کسی که تجربه زیستی با آدم های متفاوت تو محیط ها و شرایط مختلف رو داشته باشه، درک بهتری از خودش، محیط پیرامون و روابطش خواهد داشت ؟ یک رمان، فیلم، یا نمایشنامه خوب (بازهم با یک فرض، که شخصیت پردازی های درستی داشته باشه) میتونه شما رو درگیر آدم ها، شرایط و تصمیمات و کنش اون آدم ها بکنه.

شاید برداشت من از صحبت های شما درست نباشه، ولی به نظرم این نگاه شما، یک قطعه موسیقی بیکلام رو که ممکنه برای مخاطبین متفاوت احساسات مختلفی رو زنده کنه بی ارزش و بی مصرف تلقی میکنه. چرا که نه آموزشی میده و نه تلنگری میزنه، هرچند که ممکنه خاطرات بی نهایت ارزشمندی رو همراه خودش تو ذهن ما آرشیو کنه.

ممنون.
۰۳ مهر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید