درباره نمایش «مثل آب برای شکلات» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی
آشپزها عاشق میشوند
احمدرضا حجارزاده
مثل آب برای شکلات
نویسنده،کارگردان، طراح صحنه و لباس: ابراهیم پشتکوهی
بازیگران: رویا نونهالی/ محمد سایبانی/ حسین اصیلی/ الهام اسکندری/ فاطمه جعفری/ بهنام پانیزه/ معصومه آقابیگی/ سارا شاهی/ افسانه پرمر/ وحید فراهانی/
... دیدن ادامه ››
مهسا شکوهی
دورهی اجرا: دهم مرداد تا پنجم شهریورماه
مکان و زمان اجرا: تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان/ ساعت21:30
خلاصهداستان: بر مبنای رسمی در جنوب مکزیک، دختر کوچکِ خانواده تا زمانی که مادرش زنده است، حق ازدواج ندارد اما «تیتا» دختر کوچک «ماما اِلنا» عاشق میشود!
***
میان گروههای تئاتری شهرستانها، بیشک و تردید گروه «تیتووَک» را باید پدیدهای مهم و فرهنگی دانست؛ گروهی که هر اثرشان غافلگیری بزرگی برای تماشاگران و دوستداران تئاترهای خلاق و پویاست. ابراهیم پشتکوهی و بازیگران جوانی که در کارهای این گروه، او را همراهی میکنند، بیاغراق از نابغههای هنرهای نمایشی کشورند. نمایشهای آنها نه تاریخ مصرف دارند و نه پایان. به آن معنا که تماشاگر در مواجهه با آثار این گروه، مدام آرزو میکند زمان کِش بیاید و اجرایی که روی صحنه میبیند، هرگز به پایان نرسد.«مثل آب برای شکلات» نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ نمایشی که گرچه برای دومینبار و در فصل بازتولیدهای تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفته اما همچنان دیدنی و دوستداشتنی است. یک نمایش گرم، به حرارت تابستانهای جنوب که به مخاطب مهلت پلکزدن و تنفس نمیدهد. ریتم و روند کار به تندی موسیقیهای پرشور جنوبی است که بهصورت زنده و کنار صحنه میشنوید، و این خاصیت نمایشهای پشتکوهی است. تئاترهای او و گروهش، آثاری فقط برای دیدن نیستند، بلکه در برخورد با آثار گروه تیتووَک، مخاطب موظف است تمام حواس پنجگانهاش را وقف اجرا بکند، چه آن زمان که در ورود به سالن، توسط بازیگران با هاتچاکلت(شکلات داغ) یا پَکاره ـ یک غذای جنوبی ـ پذیرایی میشود، و چه آن هنگام که یکی از بازیگران برای پاککردن اشکهای تیتا سراغ تماشاگران میآید تا از آنها دستمالکاغذی بگیرد، یا لحظههایی از اجرا که بوی انواع خوراکها و غذاهای بندری یا فانتزی مثل پاپکورن(ذرت بوداده) به مشام مخاطب میرسد و اشتهایش را تحریک میکند و اگر خیلی خوششانس باشد، میتواند یک شیشه تُرشی جنوبی هم با خود به خانه ببرد، و در تمام این مدت، بیننده «مثل آب...»، از شنیدن موسیقیهای نابی که جنوب مکزیک تا جنوب ایران را در برمیگیرند، غرقِ لذت خواهد بود، و تئاتر یعنی همین؛ اثری هنری که تا مدتها پس از برخورد با آن ذهن و روح مصرفکننده را درگیر بکند. آشپزخانه پرهیاهو و جذابی که پشتکوهی بر اساس رمان «مثل آب برای شکلات» نوشته «لورا اِسکوییوِل» به عنوان محل روایت و اجرای نمایشاش انتخاب کرده، به مدد کارگردانی ستودنی پشتکوهی و بازیهای زیبای فیزیکال و حیرتانگیز بازیگران، درست مانند منبع گستردهای از انرژی لازم برای روح تماشاگر عمل میکنند و در این آشپزخانه روح، با این همه رنگ و طعم و رقص و آواز و موزیک، داستان زندگی و عشقهای نافرجام چند زن آشپز چنان به زیبایی بازسازی میشود که هر بینندهای را وسوسه میکند بارها به تماشای نمایش بنشیند یا دستکم سراغ خوانش منبع اقتباس ـ رمان «مثل آب...» ـ برود. جالب اینکه در دو سه سال گذشته، غیر از افزایش نمایشهای بازتولید، توجه و علاقه کارگردانهای تئاتر ـ بخصوص میان جوانترها ـ به اقتباس شدت یافته و هر از گاهی در سالنهای تئاتر، شاهد اقتباسهای دراماتیک بر اساس متون ادبی هستیم. ابراهیم پشتکوهی جز «مثل آب...»، نمایش دیگری به نام «آخرین انار دنیا» را بر مبنای رمانی به همین نام و نوشته «بختیار علی» ـ نویسندهای از دیار کردستان عراق ـ تولید کرده که هنوز به اجرای عموم نرسیده. با توجه به اینکه نگارش نمایشنامه بر اساس رمان،کاری بسیار دشوار است، پشتکوهی در «مثل آب برای شکلات» سنگ تمام گذاشته و نمایشی چنان حرفهای و کامل خلق کرده که بازیگر توانمند و معتبری مانند رویا نونهالی را برای بازی کنار جمعی از بازیگران کمتجربه و گمنام تئاتر جنوب مجاب کرده است.کارگردان نمایش در اثر خود یکدستی و نظم و هماهنگی قابلاعتنایی میان بازیها برقرار کرده، چنانکه نه نونهالی با توانمندی و سابقه درخشانش برتر از دیگر بازیگران به چشم میآید و نه همبازیهای جوان و تازهنفس او، پایینتر از سطح استانداردهای لازم اما غیر از بازیهای خوب، طراحی صحنه و لباس جذاب و موسیقیهای دلانگیز نمایش، آنچه «مثل آب...» را اهمیت و اعتباری ویژه و دوچندان میبخشد، خلاقیت پشتکوهی در ترکیب و تلفیق دو فضای بومی جنوب مکزیک و جنوب ایران به لحاظ تبادلات و اشتراکات فرهنگی است. مخاطبی که به تماشای نمایش مینشیند، شخصیتهایی را با اسامی مکزیکی و آنچه اسکوییوِل در رمانش نوشته میبیند، ولی بر تن بازیگران لباسهای بندری میبیند و آوازهایی به زبان محلی جنوب ایران میشنود. هرچند گاهی آوازها با اجرای هنرمندانه حسین اصیلی، رنگ و بویی از موسیقی آمریکای لاتین به خود میگیرند. با اینهمه میزان وفاداری پشتکوهی به متن رمان فراوان است و اغلب رویدادهایی را که بر صحنه میبینیم، با اندکی جزییات بیشتر در رمان میخوانیم. به ویژه که پشتکوهی هنر نویسندگیاش را خوب خرج کرده و دیالوگها و ترانههایی بینهایت شاعرانه برای شخصیتها در نمایش گنجانده تا عطش ادبی مخاطب را سیراب بکند. به این دیالوگها دقت بکنید:«آدم به دستمایهاش نگاه میکنه، نه همسایهاش»،«گاهی وقتها مرگ یک نفررو از ما دور میکنه اما جمعیتیرو به ما نزدیک میکنه»،«پارچهرو آستر نگه میداره، مَردرو زن»،«مرگ غنیمتِ زندگی است اگر بفهمیم». نمونههایی از این دست دیالوگها در طول نمایش کم نیستند. همچنین حالوهوای اجرا و مضمون قصه، بیآنکه پشتکوهی قصد تقلید یا مشابهسازی داشته باشد، تا حدودی یادآور آثار دیگری در دنیای سینما و تئاتر هستند، از جمله نمایشنامه معروف فدریکو گارسیا لورکا با نام «خانه برنارد آلبا»، یا فیلمهای سینمایی «ماهیها عاشق میشوند» ساخته علی رفیعی،«کافهترانزیت» ساخته کامبوزیا پرتوی و «آشپزخانه روح» اثر فاتح آکین. از این همه که بگذریم، باید باز هم و بارها و بارها تکرار و تاکید کرد که «مثل آب برای شکلات» نمایش فوقالعادهای است که میتوان به دفعات آن را دید و چشید و بویید و لذت برد. این نمایش یک غذای کامل است برای روح شما.
روزنامه هفت صبح
۹۵/۵/۱۷ یکشنبه