در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد کاظمی: حسن من: خورشید قلبم تو دستشون بود کینه تو چشه شبرستشون بود میشد ت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:56:39
حسن من:
خورشید قلبم تو دستشون بود کینه تو چشه شبرستشون بود
میشد تاریکی و به دل نگیرم بازی بز و گرگ و یاد بگیر
ولی این بازی واسه من دیگه سخت بود موندن و مردن تو دس بخت بود
تو بگو حادثه توی کمینه هر چی که میاد حق این زمینه
همینه که حال من و تو عجیب شده کوچه باغامون پر از صلیب شده
پهلوونایی که لنگن و تیر خورده سهراب بی پدرمون خیلی وقته که مرده
گیجیم و کلک آسمون باورمونه لالیم و حرف مغزمون حرف نونمونه
توی مرگ و چپاول یاسای باغچه ضجه واسه رازقی از فریبمونه
اینجا شب ستاره ... دیدن ادامه ›› هامون یخی ان عروت الوثقی هایی که نخی ان
پاهاتو ورچین حسن کوتوله شیر این گاوای مقدس اخی ان
حسن تو شعر بخون میخوام گریه کنم حسن از داد زدن خسته شدم
غیر حسن کسی تو این بازی نباخته اون سرشو داده با قاضی نساخته
حسن من دست و پا تو بریدن لبتو دوختن و ناخناتو کشیدن
حسن تو کوچه راه میره مادرا میدونن اسمش رو زبونه مث ترانه میخونن
حسن ساکت داره پیر میشه اون شاعر اون یادش رفته مگه مرد دم آخر
حسن امروز قصه ها پر گوسفند شدن نقش منفی با بزاس گرگا آدم شدن
حسن من حسن یه تاریخ زنده حسن قحطی و درد آدمای ژنده
حسن از توپ پلاستیکی تا قمه پای چوبس حسن اما ولی الدمه
حسن دل آرام دارابی رو دار حسن شاعر دیروزمون چرا خمار
حسن شیش جیبو کتونیه چینی حسن و لالایی با قصه های دینی
حسن محکوم حسن تباهی حسن مرگ و جنگ و حسن سیاهی
حسن و یاد کوچه خاکی های شهرش حسن و تبعید و دوری و سالها صبرش
حسن تو شعر بخون میخوام گریه کنم حسن از داد زدن خسته شدم
roya imani، میثم خسروی و آرزو نوری این را دوست دارند
تو پنج صفحه گذشته نگاه کنید

اگر دوستان رعایت کردند قانون روزی یک مطلب من هم بروی چشم

۲۶ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید