خدا خوابه
زمین مثلِ یه سیگاره که چندتا پُک ازش مونده
مسافرخونهای تاریک پر از مهمونِ ناخوونده
اتاقاش کهنه و نمناک، بدون پنجره، بیدر
اسیرِ یه تئاتریم و رسیده پردهی آخر
زمین یه سیبه که کمکم، داره رو شاخه میپوسه
نمونده فرصتی باقی، شمارش شکلِ معکوسه
دیگه از
... دیدن ادامه ››
هیچ طرف نوری به دنیامون نمیتابه،
کسی گوشش بدهکاره صدامون نیست... خدا خوابه...
خدا خوابه و دنیا رو سپرده دستِ قاتلها
همه یا باید از اجبار لبِ تیغو ببوسن یا،
مثِ ما زندگیشونو بذارن پای این فریاد
بگن از حالِ اون سیبی که داشت از شاخه میافتاد
دیگه سکانِ این کشتی تو دستِ گردنهبنداس
جهنم هم – اگه باشه – یه جایی شکلِ این دنیاس
تو دنیایی که رو خاکش کسی گندم نمیکاره
فقط حرفِ کسی حرفه که بمبِ هستهای داره
یکی دیگه به جای ما برامون خواب میبینه
یکی دیگه به جای ما برامون مُهره میچینه
تو این دنیای تاریک هر امیدی نقشِ بر آبه،
کسی چشماش به احوالِ من و ما نیست... خدا خوابه...
خدا خوابه و دنیا رو سپرده دستِ قاتلها
همه یا باید از اجبار لبِ تیغو ببوسن یا،
مثِ ما زندگیشونو بذارن پای این فریاد
بگن از حالِ اون سیبی که داشت از شاخه میافتاد
(ِیغما گلرویی)