در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود آبایی درباره فیلم تابور: تابور من امشب این فیلم رو دیدم. در مورد دوست‌داشتن یا دوست‌نداشتن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:11:02
تابور


من امشب این فیلم رو دیدم. در مورد دوست‌داشتن یا دوست‌نداشتنش نمی‌تونم نظر بدم. چون من اصلاً این فیلم رو نفهمیدم...
طبیعتاً چون فیلم رو نفهمیدم، در مورد فیلم نمی‌تونم خوب نظر بدم. فقط یک چیزهای کلی رو می‌تونم بیان کنم. اینکه موسیقی کار خیلی خوب بود و من دوستش داشتم. اینکه تصاویر تازه و جالبی در این فیلم بود و من دوستشون داشتم. اینکه سکوت فیلم رو دوست داشتم. و یا اینکه ریتم فیلم بسیار بسیار کند بود، یک چیزی نزدیک صفر. که البته مشخصاً به‌عمد این ریتم برای فیلم انتخاب شده بود. ماندن روی یک صحنه برای زمان طولانی و ... که من نتونستم هدف این کار رو بفهمم!

می‌خوام از نظر دادن در مورد فیلم بگذرم.
چیزی که برای من در زمان دیدن این فیلم جالب بود، سیری بود که ذهن من طی کرد. یا همون واکنش‌هایی ... دیدن ادامه ›› که در ذهن من در هنگام دیدن این فیلم رخ می‌داد.
من ابتدا با ذهنی کاملاً کنجکاو و پرسش‌گر به دیدن این فیلم رفتم. دقیقه‌های اول فیلم همچنان ذهن من کنجکاو بود و کنجکاوتر هم می‌شد. تا حدود نیم‌ساعت، چهل دقیقه اول فیلم ذهن من با دقت زیادی فیلم رو دنبال کرد. دنبال فهمیدن و پی‌بردن به قضیه‌ی فیلم بود.
بعد از این زمان کم‌کم حس عصبی پیدا کرد. کاملاً احساس می‌کردم که ذهنم از نفهمیدم این فیلم عصبی شده و با خشم و عصبانیت داره فیلم رو پی می‌گیره...
بعد از گذشتن یک ساعت از فیلم، بعد از اینکه همه تلاشش رو برای فهمیدن کرد و نتیجه نگرفت، شروع کرد به مسخره کردن. شروع کرد به خندیدن. اینجا بود که حتی به صحنه‌ی راه رفتن بازیگر فیلم هم می‌خندیدم، چون از نظرم مسخره می‌اومد. و توی ذهنم مسخره‌ش می‌کردم.
توی دقیقه‌های آخر فیلم بود که ذهنم کمی از بازیگوشی دست برداشت و آروم شد و در آخر فیلم، توی صحنه‌ی آخر - با اون موسیقی عالی- دوباره به فکر واداشته شد.
و با ذهنی درگیر و کنجکاو از سینما خارج شدم. (تازه دارم به بعضی از مفاهیم فیلم فکر می‌کنم...)

نکته‌ی جالب دیگه برای من، عکس‌العمل تماشاگرها بود. حدود بیست سی نفر که وسط فیلم پا شدند و رفتند. اون‌هایی که باقی مونده بودند هم بیشترشون موقع خارج شدن از سالن داشتند فیلم رو مسخره می‌کردند و با نفر همراه‌شون شوخی می‌کردند که این فیلم "تمرین صبر بود"، "تمرین اراده بود که بتونیم تا آخرش سالن رو ترک نکنیم" و ...

اینجا بود که یاد این حرف افتادم که «ما اصولاً چیزی رو که نمی‌فهمیم، مسخره می‌کنیم.»
این حتی برای خود من هم امشب اتفاق افتاد!


پ.ن.
به دوستانی که وقت آزاد دارند و سینما رو هم دوست دارند، پیشنهاد می‌کنم که این فیلم رو ببینند.
و بعدش هم توی تیوال در مورد فیلم کمی اظهارنظر کنند.



lمن از این نوشته بیشتر از هر نوشته دیگه ای لذت بردم. یه صداقتی توی این نوشته بود که من خیلی دوستش دارم. ممنون از شما
۱۶ آذر ۱۳۹۳
فهمیدن این فیلم خیلی ساده اس ولی توضیح دادنش واسه تنبلی مث من سخته!
۱۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید