در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سپیده سعیدی نیا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:16:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
// نانا در جوانی... //
بازی ات کوتاه بود در جوانی نانا...
اما خوش درخشیدی...
خلاصه منتظر سوپر استار شدن ات هستیم...
سپیده سعیدی نیا (sepideh.saeidinia)
ممنون از شما جناب کیانی عزیز🌺
۲۷ شهریور
سپیده سعیدی نیا
ممنون از شما جناب کیانی عزیز🌺
ارادت... 🙏
۲۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
رونمایی از تایپوگرافی نمایش «تایتان» کاری از گروه کاتارسیس
.
.
.
❌به زودی❌
.
.
.
📝نویسنده:رضا بهکام
🎭کارگردان: بابک محمودزاده
.
.
.
🌱طراح پوستر و تایپوگرافی: آیه فیلی
.
.
.
#تئاتر #تیاتر #تاتر #اجرا #نمایش

https://aparat.com/v/ylcf72u
کمدی فارس (farce)
اثری است که خواننده یا بیننده را از صمیم دل به خنده وامی دارد و از این رو به آن کمدی سبک گفته اند و امروزه بر این شیوه فیلم های سینمایی سبک و خنده داری می سازند (مخصوصاً آمریکاییان). در اثر فارس قهرمان را یا خیلی بزرگ می کنند و یا خیلی کوچک و او را در موقعیت های خنده آوری قرار می دهند. مولیر آثاری به این شیوه دارد. فارس گاهی به عنوان یک داستان فرعی (اپی زود) در انواع دیگر کمدی دیده می شود.

البته در کتبی که در مورد کمدی نوشته شده است، تقسیمات و اصطلاحات دیگری هم مشاهده می شود. مثلا کمدی اخلاط اربعه Comedy of Humours کمدی ای است که در آن عدم تعادل یکی از اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) قهرمان را دچار یکی از امراض کرده است. کمدی احساساتی کمدی ای بود که در پایان قرن 17 در انگلستان پیدا شده بود و در آن هدف این بود که بیننده را به جای خنده، به گریه بیندازند. این شیوه بعدها در فرانسه هم معمول شد. همچنین از نظر موضوع هم تقسیمات متعددی کرده اند، مثلاً در تئاتر پوچی هم آثار کمیک وجود دارد. یا کمدی های چخوف جنبه ی اجتماعی دارد. برخی از منتقدان به طور کلی کمدی را به دو قسم، تقسیم ... دیدن ادامه ›› کرده اند:

1- کمدی عالی یا سطح بالاHigh Comedy که باعث خنده ی روشنفکران می شود و در آن طنزهای ظریف سطح بالایی است.

2- کمدی پست یا عامیانه یا سطح پایین Low Comedy که در آن جاذبه های روشنفکری نیست و شوخی های مبتذل و جوک های زشت دارد، مثل سیاه بازی ها.

آخرین اصطلاحی که با توجه به مباحث نقد ادبی غربیان مطرح می کنیم اصطلاحات « تنوع و تسکین»Comic Romic است و آن طرح شوخی ها و نمایش صحنه های شاد در یک اثر جدی تراژیک است. این شگرد باعث تنوعی در نمایش می شود و اندکی از آلام بیننده را که بر اثر ترس و شفقت ایجاد شده است می کاهد. تنوع و تسکین در صحنه ی قبرکن ها در نمایشنامه «هملت» و نیز درنمایشنامه مکبث در صحنه ی مربوط به حمال های مست بعد از قتل پادشاه مشاهده می شود.

نمایشنامه ی کمیک به این اشکال فرنگی در ایران وجود نداشته است. اما قطعات کوتاه منظوم یا منثور در طنز و انتقاد از مفاسد اجتماعی، طبقات و اصنافی از مردم در ادبیات ما هست، مثلاً در آثار عبید. مثنوی های مشتمل بر طنز و هجو هم در ادبیات ما کم نیست. مثل کارنامه بلخ سنایی و همچنین در انواع شعر فارسی نوعی است که به آن شهر آشوب می گویند و از فروع هجو است. اما هیچ کدام از اینها را نمی توان نوع ادبی کمدی محسوب داشت که ذاتاً باید جنبه ی نمایشی داشته باشد. تنها مورد مشابه که فقط جنبه اجرایی داشته است نه کتابتی، نمایش های معروف به « تخته حوضی » است که می توان آن را با «کمدیا دل آرته» Commedia Dell,Arte مقایسه کرد. این اصطلاح ایتالیایی به همین شکل در همه ی زبان ها مستعمل است. این نوع کمدی در قرن 16 و 17 و 18 در ایتالیا بسیار رایج بود. بازیگران که ماسکی بر چهره داشتند، در وسط بازی بدیهه سرایی می کردند. برخی از قهرمانان و بازیگران این نوع نمایش معروفند که از آن میان آرلکن را می توان نام برد. در نمایش تخته حوضی هم بازیگران چون کاکاسیاه با بدیهه گویی های خود، موضوعات نمایشی را از حالت ثابت و تکراری خارج کرده، هر بار به نحوه تازه و سرگرم کننده ارائه می دادند. در خاتمه لازم است اشاره کنیم که ابوبشر متـّی مترجم فن شعر و دیگر قدما از جمله ابن رشد قرطبی، معنی کومودیا را مانند تراگودیا نمی فهمیده اند و از این رو آن را به هجو ترجمه کرده بودند که نزدیک ترین معنی به کمدی است

https://virgool.io/@Sepidehsaeidinia/کمدی-فارسfarce-tg0uzcrx4r2a
#تئاتر #سپیده_سعیدی_نیا #تاتر
https://www.aparat.com/v/zdt74ud
این سریال با متن بسیار قوی و بازی‌های فوق العاده جزو محدود سریال‌های ایرانی هست که دوست دارم بازم ببینمش👌🏻
🎭 زبان بدن در بازیگری 🎭

زبان بدن چگونه احساسات و افکار ما را لو می دهد
کلید خواندن زبان بدن این است که ضمن گوش دادن به آنچه دیگران می گویند و توجه کردن به شرایط صحبت‌شان بتوانیم وضعیت عاطفی آنها را درک کنیم.
این کار به ما کمک می‌کند تا حقیقت را از دروغ تمیز دهیم.

ری بردویستل روان شناسی بود که اولین مطالعات مربوط به ارتباط غیرکلامی را انجام داد.
او دریافت که در هر مکالمه فقط ۳۵ درصد گفتگو کلامی و بقیه آن غیر کلامی است. پس با در نظر گرفتن اهمیت زبان بدن، و یادگیری آن میتوانید متوجه ... دیدن ادامه ›› این شوید که چه در ذهن اطرافیانتان می‌گذرد.

آنچا بیان می کنید چندان مهم نیست!

امروزه بیشتر محققان حوزه زبان بدن بر این امر توافق نظر دارند که واژه ها و کلمات عمدتا برای انتقال اطلاعات هستند در حالیکه زبان بدن برای ارائه نگرش های شخصی است که در برخی موارد نیز از آن به عنوان جانشین پیام های شفاهی استفاده می شود.
به عنوان مثال یک زن میتواند با نفوذ نگاهش نگاهی به مرد بیاندازد که او را قبض روح کند!
حتی بازیگران و سیاستمداران به طور آگاهانه از زبان بدن استفاده میکنند. بازیگران برای باورپذیری نقششان و سیاست مداران جهت انجام توافقات مهم و حساس و تشخیص دروغ و...

شما حق دارید که هر دروغی را باور کنید البته اگر یک انسان معمولی باشید!
چرا؟ چون انسان های امروزی نسبت به نسل های قبل مهارت کمتری در خواندن زبان بدن از خود نشان می دهند زیرا حواسشان با کلمات پرت شده است.
یکی از ابزارهایی که برای مهارت در زبان مفید است تلویزیون می باشد
صدای تلویزیون را کم کرده و سعی کنید با تماشای تصاویر بفهمید چه خبر است. هر چند دقیقه صدا را زیاد کنید تا متوجه شوید که حدستان چقدر درست بوده است.
یارگیری زبان بدن علاوه بر اینکه شما را از تلاش دیگران به منظور سلطه جویی و سو استفاده آگاه می‌کند، ما را به این درک می رساند که دیگران هم همین کار را با ما می‌کنند. همچنین به ما می آموزد که نسبت به احساسات دیگران حساس تر باشیم.
منبع: کتاب زبان بدن
نویسنده: آلن و باربارا پیز

https://virgool.io/@Sepidehsaeidinia/زبان-بدن-در-بازیگری-i46xmikg6da5

https://www.aparat.com/v/doqmezn
نمایشنامه‌ای تامل‌برانگیز با انبوهی از دیالوگ‌های عمیق
خسته نباشید میگم به این گروه جوان و حرفه ای
واقعا لذت بردم از بازی ها و کارگردانی کار البته که طراحی صحنه میتونست بهتر از این باشه.
بازی پدر ورونیکا و ورونیکا فوق العاده بود و کاملا باور پذیر. بازی مهرشاد امینی رو از باب کاراکترسازی درست خیلی دوست داشتم بازی روی ریتم و بجا.
تنها نکته ای که به نظرم ضعف بزرگ کار بود گروه فرم بودند که فکرمیکنم حضور نداشتن خیلی بهتر از حضور نادرست روی صحنه هست و ای کاش حداقل نمایش با حضور اونها شروع نمیشد.
و همچنین قسمت خفه شدن ورونیکا که کمی مصنوعی بود مخصوصا که ورونیکا سعی داشت وقتی سرفه میکنه دستش رو جلوی دهانش بگیره که بازیگر مقابل سرما نخوره و این کاملا مشهود بود که توی ذوق میزد.

سلام و درود
اگر کسی برای جمعه ۲عدد بلیت داره من خریدار هستم.
۰۹۲۱۰۸۴۹۹۰۲
بهاره مکرم و میثم محمدی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا نمایش قوی ای نبود. بعضی بازیگران به وضوح گاها از نقش خارج میشدن و یکیشون که کلا مونوتوم بود و ریتم خاصی نداشت بازیش. وسط نمایش هم چندبار صداها باهم سینک نبودن و درکل واقعا این نمایش خیلی جای کار داره.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و نسترن مهربانی این را خواندند
نیلوفر خراسانی این را دوست دارد
ممنون از نظرتون و وقتی که برای تماشای ما گذاشتید
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
چه کسی از "ویرجینیا وولف" نمی ترسد؟

"جورج"، استاد تاریخ و همسرش "مارتا" دختر رئیس دانشگاه، میزبان "نیک" استاد زیست شناس و همسرش "هانی" دختر کشیش می باشند. میزبانان در حضور مهمانان در حال تحقیر همدیگر از ناکامی ها و نارضایتی های سال ها زندگی مشترک می گویند. سپس مهمانان را مسخره می کنند. مارتا در حضور شوهرش موفق به اغوای زیست شناس می شود و بعد علت ناتوانی جنسی او را به مصرف الکل ربط می دهد. جورج و مارتا پسری داشته اند که جورج همواره از مارتا می خواسته در مورد آن با کسی صحبت نکند. اما مارتا در اثر مستی به زن مهمان می گوید پسری دارند؛ لذا جورج به مارتا می گوید نامه ای به دستش رسیده که پسرشان در تصادفی کشته شده است؛ بعد معلوم می گردد اصلا آنها بچه دار نمی شوند و این توهمی بوده که در ... دیدن ادامه ›› خیال خود ساخته اند.

ویرجینیا وولف رمان نویس زن که در قرن بیستم خودکشی کرد.

آنچه ادوارد فرانکلین آلبی را همطراز نمایشنامه نویسان مطرح و مشهور جهان مثل تنسی ویلیامز، آرتور میلر، ساموئل بکت و ... می کند نگاه جهانشمول وی به انسان در جامعه ی مدرن و نو است. ادعای نظام اجتماعی نو پس از گذار از جامعه ی کهنه، وجود روابط و مناسبات آزادی، حقوق فردی و اجتماعی، برابری، عدالت و حق تعیین سرنوشت و نهایتا سعادت بشر است.
دو مرد این نمایشنامه، "جورج" و "نیک" به ترتیب استاد تاریخ و زیست شناسی هستند.
تاریخ، اشاره به فلسفه های سیاسی تاریخ باوری، آگاهی طبقاتی و جبر تاریخی است که در نگاه فیلسوفان سوسیالیسم، مارکسیم و کمونیسم هم در گذار از بورژوازی به پرولتاریا درباره ی آن بحث شده است. استاد تاریخی که نماد روشنگری و آگاهی طبقاتی و تاریخی است ولی آلت دست رئیس دانشگاه به وسیله ی ازدواج با دختر او برای حفظ موقعیت و جایگاه خود است. چیزی شبیه جایگاه شخصیت "لاکی" در نمایشنامه ی "در انتظار گودو" که مطیع اوامر شخصیت "پوتزو" است. عده ای بر این باورند لاکی تمثیل عالمان، دانشمندان و روشنفکران جامعه ی مدرن است که اسیر دست پوتزو تمثیل سرمایه داری یا بورژوازی است که صاحب ابزار تولید می باشد. مثل پدر مارتا که رئیس دانشگاه تولید علم تاریخ است.

زیست شناسی، علم مدرن به پوزیتیویسم تجربه گرای و نظریه های فیلسوفانی چون فرانسیس بیکن، باروخ اسپینوزا و اماتوئل کانت تا هربرت اسپنسر و چارلز داروین در "فرضیه ی تکامل" تا فردریش نیچه و حکمای معاصر مثل برتراند راسل تا جان دیوئی و فیلسوفان سیاسی از ماکس وبر تا یورگن هابرماس در مورد دین، دولت، نقد عقل محض، اراده، اخلاق قهرمانی، استبداد خرد ابزاری، فردگرایی ملکی، تکثرگرایی و پایان تاریخ اشاره دارد که نشان از مدرنیته و جامعه ی نو است. انسانی که شاید علاوه بر ناتوانی جنسی به گفته ی مارتا، زن میزبان، ناتوانایی های فردی و اجتماعی دیگری را هم از دیدگاه زیگموند فروید درباره ی غریزه ی جنسی(لیبیدو) داشته باشد. شاید هم برای پر کردن کمبودهای خود با طبقه و صنف روحانیان وصلت کرده است.

زن مهمان، که دختر کشیش است اشاره به پایگاه طبقاتی و صنفی متولیان دین دارد که در دوران گذار به مدرنیته، تن به مناسبات، روابط و اوضاع و شرایط داده و دختر خود را به عقد یک عالم علم مدرن یعنی زیست شناسی در آورده تا از غافله ی تمدن عقب نماند.

تمسخر مهمانان توسط میزبانان، اشاره به غیر قابل باور و ناهمگون بودن اتحاد و ازدواج سنت با مدرن، قدیم با جدید، کهنه با نو یعنی دختر کشیش با زیست شناس دارد.

به هرحال آنچه نمایشنامه ی چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ اثر ادوارد آلبی را ماندگار کرده اوضاع و شرایط زن و مرد در جوامع مدرن سوسیالیستی و سرمایه داری است که مورد ستم، تبغیض و ظلم تاریخی قرار دارد. مردان هویت باخته در جامعه جدید با روابط و مناسبات سیاسی و اقتصاد دولتی و اقتصاد بازار آزاد و تبعات آن بر فرد و خانواده و زنان که وجه المصالحه ی دلالی ها و معاملات جامعه ی مردسالار می شوند. زنان و مردانی که مشابه آنها را می توانید در نمایشنامه های "باغ وحش شیشه ای"، "اتوبوسی به نام هوس" و ... اثر تنسی ویلیامز یا نمایشنامه ی " مرگ فروشنده" اثر آرتور میلر مشاهده کنید. جوامعی که پیشرفت علمی، فلسفی، تکنولوژیکی و ... دارند اما انسان های آن هنوز دردمند و ناتوانند؛ و به قول ساموئل بکت از زبان شخصیت های ولادیمیر و استراگون در نمایشنامه اش، به نام "در انتظار گودو" درباره ی سعادت بشر می گویند: کاری نمیشه کرد.

با احترام
محمدرضا خسرویان
1402/2/20
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر

تماس‌ها

sepideh.saeidinia