در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال اشک | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:07:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اشک (u.q0x4re)
درباره نمایش اکتینگ i
نمایش شروع هوشمندانه ای دارد سه شخصیت نمایش یعنی (رُبِر، اُرس و ژپتو) در سه موقعیت میزانسنی کاملا متفاوت معرفی می شوند.عبور(رُبِر- اکبر زنجان پور)ازسمت چپ به راست و درعمق صحنه و (ژپتو-محسن بهرامی)هم از چپ به سمت راست در میانه صحنه و (اُرس -هوشنگ قوانلو) کاملا برعکس از سمت راست به سمت چپ صحنه نه در جلوی یا آوانسن بلکه در پایین سن عبور می کنند و معرفی میشوند. و هر چه نمایش جلو تر می رود دلیل این نوع میزانسن بیشتر نمایان میشود در واقع این سه میزانسن ، بیان نوع شخصیت هر یک از کارکترها نیز هست.
(رُبِر- اکبر زنجان پور) شخصیتی عمیق و دارای درک و شعور بیشتر از شخصیتهای دیگر که به بازیگری و کارگردانی نیزمشغول بوده و از تلوزیون که باعث سطح نگری و حماقت مردم میشود بشدت بیزار است و درجای جای نمایش (ژپتو-محسن بهرامی) را از دیدن تلوزیون بر حذر می دارد.
(ژپتو-محسن بهرامی) که یک کلاه‌بردار معمولی است (رُبِر- اکبر زنجان پور) او را مستعد آموختن می داند و تمام تلاش و سعی خود را به آموزش و فراگیری او در زندان می کند.تا جایی که در آخر نمایش قسم میخورد که پس از آزاد شدن بازیگری را ادامه دهد.
اما شخصیت (اُرس -هوشنگ قوانلو) که درکل نمایش ساکت است و کارش ساخت چاقو برای کشتن با مسواک و تیغ است شخصیت مرموز و خطرناکی معرفی میشود که برنامه های مورد علاقه اش را از تلوزیون دنبال می کند که ظاهرا سعی برای آموزشش چندان کارساز نخواهد بود و جالب آنکه معرفی او در ابتدای نمایش با موسیقی پلنگ صورتی و با حرکاتی مضحک و گاهی جلف از سمت راست به سمت چپ انجام میشود. معرفی و بیان سه شخصیت با سه میزانسن ... دیدن ادامه ›› متفاوت
اما متاسفانه چنین خلاقیتی با ادامه نمایش رنگ می بازد و گاه حرکات و میزنسن هایی دیده می شود که خسته کننده و فقط برای رفع تکلیف است و حرکتی حساب شده و خلاق نیست .
مثلا قرار گرفتن دو بازیگر یعنی(رُبِرو ژپتو) -که در حال گفتگوویا تمرین تئاتر هستند- در کنار تخت (اُرس-هوشنگ قوانلو) هیچ دلیل منطقی (شاید غیر از یکی دوبار) وجود ندارد و ظاهرا فقط چون اکثر بازیها در سمت راست صحنه انجام میشود حرکت به سمت چپ صحنه و کنار تخت (اُرس-هوشنگ قوانلو) نیز انجام میشود. اما میتوانست برای آن فکری اندیشید همانطور که دلیل بازی کردن در جلو و آوانسن صحنه تلوزیون خیالی در جایگاه تماشاگران است و به بهانه آن حرکات بازیگران طراحی شده است. و یا بازی در کنار تخت (رُبِر- اکبر زنجان پور) دلیل کاملا منطقی دارد چرا که او در حال آموزش دادن به (ژپتو)است. اما حرکت (رُبِر) به سمت تخت (اُرس) که ( ژپتو) او را بارها از نزدیک شدن به او برحذر داشته است چندان منطقی به نظرنمی رسد.
دومین مورد طراحی صحنه نمایش است اتفاقات داستان در زندان است وظاهرا آنها سه نفرند که در یک سلول قرار دارند اما بودن مابقی تختها – مشخصا 6 تخت - در صحنه مشخص نشده است.
زندان بودن صحنه فقط با افکتی که در اول نمایش شنیده میشود تداعی شده و هیچ نشانه بصری از اینکه اینجا زندان است وجود ندارد فقط چند باری در دیالوگها به زندان بودن آن اشاره میشود.هر چند شاید فکر شده باشد اما من دلیل منطقی برایش پیدا نکردم . با این دکور می تواند بسیار جاهای دیگری نیز باشد مثلا یک خوابگاه یا آسایشگاه
اما نمایش به خوبی پایان می یابد این نمایش که به نظرم نقبی به جامعه ماست و مانیفستی از زندگی و مرگ اکبر زنجانپور، که حال در آستانه ی 80 سالگی است. این نمایش بیانی است از زندگیش و آنچه درجامعه و بخصوص جامعه هنری گذرانده و یا می گذراند و اگر زمانی مرگش فرا رسد جز دق کردن نخواهد بود.
اکبر زنجانپور در انتهای نمایش آن پریشان حالی درونش را که حال به جنون انجامیده است با بازی خوبش به نمایش می گذارد تا جایی که درقسمتهایی من نگران حالش میشدم و وقتی روی تختش با آن تک نور جان می دهد (دق می کند) به راستی باور می کنم .
نکته آخر اینکه بارها دراین نمایش محترمانه ازهمه خواسته شد که موبایل را خاموش کنند و حین نمایش از آن استفاده نکنند خواستم به آن تماشاگری که در ردیف جلوی من نشسته بود بگویم :
بیشعورهنگام دیدن نمایش جای چک کردن اینستاگرام نیست.