«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
علیرضا قاسمی
لبریز از احساس شدم این نمایش با وجود فرم فیرمتعارف بشدت باور پذیر بود.اموختم که جهت باور پذیری و القای حس لازم نیست یک تاتر رئالیستی اجرا کنی تا بتوانی استانیسلاوسکی وار همزاد پنداری تماشاچی را بر انگیزی،تو میتوانی نامتعارف اجرا کنی اما درون و روح و مغزت انقدر باور پذیر باشد که حرکاتت فرمهای اجراییت چنان باورپذیر باشد که تماشاچی را با خود همراه کنی بنظر من توضیح اضافه ای لازم نیست اسن مهمترین نکته و دلیل خوب بودن این نمایش است بهتر است از لفظ نمایشی درست و اصولی نام ببرم برای عوامل کار ارزوی موفقیت دارم گرچه با وجود انکه خیلی از کار خوشم اومد نقدهایی هم در کارگردانی و فرم اجرا دارم که بیشتر به کارگردانی برمیگرده
۱-یا باید تمامی اکساسوار صحنه نامرئی باشد یا همه مرئی،تو نمیتوانی برخی ابزارها را نامرئی جلوه دهی برخی را مرئی مگر تعمدی در کار باشد،مثلا مبل و صندلی مرئی هستند اما تلوزیون نامرئی،کیف مامور اورژانس چرا مرئی است؟چرا جنس بازی مامور اورژانس رئال است ولی بازی همسر خائن انقدر نامتعارف؟علت چیست؟
پیشنهاد :شما میتوانستید مثلا هر آنچه توسط دوربین دیده میشود را مرئی جلوه دهید هر انچه و غیر آن را نامرئی!مثلا میتوانست نابینایی زن منطقی باشد بر نادیده هایی که در صحنه وجود ندارد چون از منظر ایشان داریم مینگریم
ممنونم که حالم خوب کردید